ابزارهاي بازار سرمايه با هدف تامين مالي درازمدت
سهام صرفنظر از شکل آن، نشاندهنده منافع مالک در شرکت است و از آنجاکه طلب و ادعاي سهامداران در مورد داراييهاي شرکت در مرحله آخر تمام طلبها قرار دارد، منافع سهام به عنوان "منفعت باقيمانده" شناخته ميشود.
متداولترين نوع سهام ، سهام عادي است که مبين ميزان مشارکت و تعهدات و منافع دارنده آن در يک شرکت سهامي است. گونه ديگر سهام ، سهام ممتاز است که از نظر دريافت سود سهام و دريافت هرگونه وجهي در زمان انحلال شرکت يا توزيع داراييها نسبت به سهام عادي برتري دارد. براي نمونه هنگام توزيع سود سهام ، ابتدا سهام ممتاز سود خود را دريافت ميکنند .
سهام عادي
سهام عادي نوعي ابزار سرمايهگذاري است که نشانگر مالکيت دارنده آن در يک شرکت سهامي است و به دو دسته سهام با نام و سهام بينام تقسيم ميشود. سهام بانام و بينام از نظر مزايا، تفاوتي ندارند تنها تفاوت آنها درج نام دارنده روي برگه سهام و دفتر شرکت در مورد سهام بانام است.
سهام عادي ابتدا از طريق پذيرهنويسي عمومي وارد بازار ميشود. به عبارت ديگر، سهام قبل از فروش عمومي بايد در کميسيون بورس و اوراق بهادار ثبت شود و اجازه انتشار بگيرد. اين نهاد کفايت و دقت اطلاعات ارائه شده شرکت را قبل از عرضه اوراق بهادار، تأييد ميکند.
سهام عادي داراي ويژگيهاي زير است:
1 - سهام عادي از منابع دايمي تأمين مالي است و سررسيد ندارد. همچنين ناشر سهام عادي الزامي در بازخريد اين اوراق ندارد.
2 - دارندگان سهام عادي مالک شرکت به حساب ميآيند. اما از آنجا که دارندگان سهام ديگر مانند سهام ممتاز در دريافت سود و اصل سرمايه شرکت، بردارندگان سهام عادي حقتقدم دارند، ميتوان گفت که دارندگان سهام عادي مالک نهايي شرکت هستند. مفهوم اين نوع مالکيت اين است که صاحبان سهام عادي پذيراي بيشترين ريسک سرمايهگذاري در شرکت هستند. اگر سود سهم کاهش يابد يا شرکت با زيان مواجه شود، قيمت بازاري و ارزش ذاتي سهام عادي کاهش خواهد يافت. همچنين در صورت انحلال شرکت يا فروش کل داراييهاي آن، پس از تسويه همه بدهيها و بازپرداخت حقوق صاحبان سهام ممتاز، حقوق به صاحبان سهام عادي پرداخت ميشود.
3 - مسؤوليت دارندگان سهام عادي به مقدار سرمايه آنها در شرکت محدود ميشود. بنابراين اگر تمام داراييهاي يک شرکت به دليل ورشکستگي فروخته شود و پول حاصل به اندازهاي نباشد که پاسخگوي همه بستانکاران شرکت باشد، آنها نميتوانند صاحبان سهام عادي را تحت پيگرد قانوني قرار دهند.
4 - با توجه به توزيع گسترده سهام شرکتهاي سهامي در دست سهامداران، هيچ سهامداري نميتواند کنترل فردي خود را بر شرکت اعمال کند. امور و فعاليتهاي جاري شرکت در اختيار مديران آن است و صاحبان سهام عادي ميتوانند با رأي خود در تصميمگيريهاي شرکت دخالت کنند.
5 - دارندگان سهام عادي علاوه بر حق انتخاب هيأت مديره شرکت ميتوانند با آراي خود اقدامات پيشنهادي مديريت شرکت را تأييد يا رد کنند. هر سهم يک حق رأي دارد. مثلاً پيشنهاد ادغام شرکت در شرکت ديگر يا پيشنهاد تغيير نمودار سازماني شرکت بايد با اکثريت آراي صاحبان سهام شرکت صورت گيرد.
6 – دارندگان سهام عادي داراي حقتقدماند، به عبارت ديگر دارندگان فعلي سهام عادي در خريد سهامي جديد شرکت اولويت دارند. هدف از اعطاي حقتقدم، در ابتدا حفظ کنترل سهامداران موجود بر اداره شرکت و سپس حفظ حقوق سهامداران موجود در مقابل کاهش بهاي سهام در نتيجه انتشار سهام جديد است. اگر شرکتي به سهامداران خود حقتقدم خريد سهام بدهد، آنان ميتوانند درصد مالکيت خود را در شرکت حفظ کنند. همچنين دارندگان سهام عادي ميتوانند به تعداد کافي از اوراق بهادار جديد شرکت ( از نوع قابلتبديل به سهام عادي) بخرند و با تبديل اين اوراق به سهام عادي مالکيت خود را کماکان حفظ کنند.
7 - دارندگان سهام عادي حقخريد و فروش و انتقال سهام خود را دارند. علاوه بر اين حق دارند دفاتر شرکت را مورد بررسي قرار دهند، هر چند در عمل اين حق به شدت محدود ميشود و فقط اطلاعاتي را دربرميگيرد که شرکت در اختيار عموم قرار ميدهد.
سهام ممتاز
سهام ممتاز نوعي اوراق بهادار است که دارنده آن نسبت به درآمدها و داراييهاي شرکت، حق يا ادعاي محدود و معيني دارد. اين سهام زماني منتشر ميشود که هزينه سهام عادي بالاتر باشد. هنگامي که درجه اهرم مالي شرکت بالا باشد يا انتشار سهام عادي از نظر کنترل شرکت، براي مالکان مشکلساز باشد، شرکتها اقدام به انتشار سهام ممتاز ميکنند.
اين نوع از سهام را به دو دليل ممتاز مينامند:
الف – سود اين سهام قبل از سهام عادي پرداخت ميشود.
ب – در زمان انحلال شرکت يا فروش داراييها، بعد از تسويه بدهيهاي شرکت، ابتدا صاحبان سهام ممتاز حقوق خود را دريافت ميکنند و سپس باقيمانده داراييها به صاحبان سهام عادي ميرسد.
سهام ممتاز را اوراق بهادار ترکيبي نيز مينامند چون ويژگيهاي سهام عادي و اوراق قرضه را با هم دارا هستند. سهام ممتاز از نظر نداشتن سررسيد همچنين هزينه مالياتي، شبيه سهام عادياند. اما با توجه به دريافت سود ثابت همانند اوراق قرضه، در گروه اوراق بهادار با درآمد ثابت قرار ميگيرند. سهام ممتاز از طريق پذيرهنويسي خصوصي وارد بازار ميشوند در بازار خارج از بورس و در بورس قابل دادوستد هستند. شركتهاي پذيرفتهشده در بورس تهران نميتوانند سهام ممتاز منتشر كنند.
اوراق قرضه
اوراق قرضه اسنادي هستند که به موجب آنها ناشر متعهد ميشود مبالغ معيني (بهره سالانه) را در فاصلههاي زماني مشخص به دارنده پرداخت کند و در سررسيد اصل مبلغ را بازپرداخت کند. اوراق قرضه يک ابزار بدهي دراز مدت براي تأمين مالي است و با تعهدات مشخصي همراه است. دارندگان اين اوراق برخلاف صاحبان سهام عادي، ادعاي مالکيت يا حق رأي در شرکت ندارند و در واقع فقط وامدهندگان به ناشر هستند. آنها پول خود را به ناشر قرض ميدهند و در عوض بهره دريافت ميکنند و در سررسيد نيز اصل سرمايه خود را پس ميگيرند.
اوراق قرضه با سررسيد مشخص که اين متداولترين نوع اوراق قرضه است و فقط يک تاريخ سررسيد دارد نوع دوم اوراق قرضه سريالي است که تاريخهاي سررسيد متفاوت براي آن در نظر گرفته ميشود. براي مثال، تاريخ سررسيد يک ورقه قرضه با سررسيد مشخص 20 ساله که در سال 1995 منتشر شده است، سال 2015 است. اما همان ورقه قرضه اگر به صورت سريالي باشد، ممکن است 20 تاريخ سررسيد سالانه از 1996 تا 2015 داشته باشد. در هر يک از اين سررسيدها، نسبتي از مبلغ ورقه قرضه پرداخت ميشود. سررسيد عاملي براي تمايز بين سند و ورقه قرضه نيز هست. بهطور معمول سند قرضه با سررسيد دو تا ده ساله منتشر ميشود درحاليکه سررسيد ورقه قرضه بيش از 10 سال است.
ويژگيهاي اوراق قرضه به شرح زير است :
1 - دارنده اوراق قرضه در واقع بستانکار شرکت است. او به عنوان بستانکار، حق دريافت اصل مبلغ اسمي و بهره آن را دارد و حقوق وي در سند قرارداد تعيين شده است. دارنده اوراق قرضه هيچ نوع مالکيتي در شرکت ندارد و چيزي از بابت سود سهم – که به سهامداران پرداخت ميشود – دريافت نميکند.
2 - اوراق قرضه داراي سررسيد مشخص هستند. برخي از اوراق در يک مقطع معين زماني سررسيد ميشوند و برخي ديگر به تدريج سررسيد ميشوند.
3 - معمولاً اوراق قرضه داراي ارزش اسمي مشخص هستند.
4 - اگر ناشر اوراق قرضه ورشکست شود دارندگان اوراق قرضه در دريافت اصل و فرع سرمايه خود بر صاحبان سهام حقتقدم دارند. اگر شرکتي چند نوع اوراق قرضه منتشر کند، ترتيب الويت آنها در قراردادهاي مربوط، قيد ميشود.
5 - بعضي از شرکتها براي ايجاد جذابيت و انگيزه بيشتر در سرمايهگذاران اقدام به انتشار اوراق قرضه با وثيقه ميکنند. مثلاً ممکن است شرکت، زمين يا ساختمان خود را وثيقه اوراق قرضه قرار دهد. هر چند شرکتهاي مشهور و معتبر معمولاً اوراق قرضه بدون وثيقه منتشر ميکنند.
6 - به طور کلي دارندگان اوراق قرضه در زمينه تصميمگيري شرکت حقرأي ندارند، هر چند ممکن است که دارندگان انواع خاصي از اوراق قرضه در مواردي از تصميمگيريهاي شرکت (مثل انتشار و فروش اوراق قرضههاي ديگر يا در موارد ادغام شرکت در شرکتهاي ديگر) حق رأي داشته باشند. البته، اگر شرکتي شرايط مندرج در قرارداد اوراق قرضه را رعايت نکند، دارندگان اوراق قرضه ميتوانند بر بسياري از فعاليتهاي شرکت اعمال قدرت کنند.
7 - اگر اوراق قرضه در قالب عرضه خصوصي به خريدار فروخته شود، فقط ناشر و خريدار، طرفهاي قرارداد هستند. ولي اگر اوراق قرضه به طور عمومي به تعدادي زيادي از خريداران فروخته شود، غير از طرفهاي قرارداد شخص ديگري به عنوان امين به نمايندگي از دارندگان اوراق قرضه بر اجراي تعهدات شرکت نظارت ميکند.
اوراق مشارکت
پس از پيروزي انقلاب و اجراي عمليات بانکداري اسلامي و به تبع آن ممنوعيت بهره در اقتصاد به دلايل شرعي و مبناي فقه اسلامي، انتشار و دادوستد اوراق قرضه متوقف شد. اما وجود ابزار ديگري در بازار مالي کشور که عملکردي مشابه اوراق قرضه داشته باشد و بتواند جايگزين آن گردد و در کنترل حجم نقدينگي و مهمتر از آن در تأمين مالي طرحهاي زيربنايي و همچنين طرحهاي توليدي و خدماتي از منابع مالي بخش خصوصي جامعه مؤثر باشد. ضروري بهنظر ميرسيد.
بنابراين درپي مطالعات نسبتاً گسترده سازمان برنامه و بودجه، سازمان بورس اوراق بهادار تهران، بانک مرکزي و وزارت مسکن و شهرسازي، در برنامه دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور (1378-1374) مسأله استقراض عمومي از طريق انتشار اوراق بهادار به عنوان يک سياست مالي مطرح شد. در سياستهاي کلي برنامه، انتشار اوراق مشارکت، اوراق سرمايهگذاري و اوراق مشارکت کوتاه مدت به عنوان يکي از روشهاي کارآمد سياستهاي پولي و مالي مدنظر قرار گرفت. در طول سالهاي برنامه، موارد استفاده از اوراق مشارکت گسترش يافت و اموري چون اجراي طرحهاي بزرگ ساختماني و تأمين مالي طرحهاي توسعه مؤسسات عمومي و خصوصي به اوراق مشارکت مسکن اضافه شد.
براساس قانون نحوه انتشار اوراق مشارکت مصوب مهرماه 1376، اوراق مشارکت، اوراق بهاداري است که با مجوز قانوني خاص يا مجوز بانک مرکزي، براي تأمين بخشي از منابع مالي مورد نياز به منظور ايجاد، تکميل و توسعه طرحهاي عمراني - انتفاعي دولت مندرج در قوانين بودجه سالانه کشور يا براي تأمين منابع مالي جهت ايجاد، تکميل و توسعه طرحهاي سودآور توليدي، ساختماني و خدماتي شامل منابع مالي لازم براي تهيه مواد اوليه مورد نياز واحدي توليدي، توسط دولت، شرکتهاي دولتي، شهرداريها و مؤسسات و نهادهاي عمومي غيردولتي و مؤسسات عامالمنفعه و شرکتهاي وابسته به دستگاههاي مذکور، شرکتهاي سهامي عام و خاص و شرکتهاي تعاوني توليد منتشر ميشود و به سرمايهگذاراني که قصد مشارکت در اجراي طرحهاي ياد شده را دارند از طريق عرضه عمومي واگذار ميگردد.
به اوراق مشارکت سود ثابتي به طور عليالحساب تعلق ميگيرد که در مقاطعي از سال پرداخت ميشود. سود قطعي اوراق هم، در سررسيد و از محل سود طرح مورد مشارکت و به تناسب قيمت اسمي و مدت زمان سرمايهگذاري در اوراق، تعيين و به دارندگان اوراق مشارکت پرداخت ميگردد. چنانچه سود طرح، کمتر از سود عليالحساب پرداخت شده باشد يا طرح زيانده باشد، دستگاه صادرکننده اوراق مسؤول آن است و سود عليالحساب پرداخت شده، قابل تعديل يا استرداد نيست. صادرکنندگان اوراق، متعهد پرداخت سود عليالحساب در مواعد مقرر و بازپرداخت اصل مبلغ اوراق در سررسيد و سود قطعي آن در فاصله زماني پنج ماه بعد از سررسيد هستند. اين تعهدات، در مورد اوراق مشارکت طرحهاي عمراني اعم از آن که دولت و يا يکي از دستگاههاي اجرايي مجري آن باشند توسط دولت تعهد و تضمين ميشود و در مورد اوراق مشارکت منتشر شده توسط دستگاههاي عمومي (به استثناي طرحهاي عمراني) يا خصوصي، شخص حقوقي ديگري با عنوان ضامن، تعهدات ناشر را تضمين ميکند. در مورد اوراق مشارکت بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران، اين بانک پرداخت اصل و سودهاي متعلقه را در سررسيدهاي مقرر، از طريق بانکهاي عامل تضمين ميکند.
از ويژگيهاي اوراق مشارکت، ميتوان به موارد زير اشاره کرد :
1- اوراق با نام يا بينام است،
2- قيمت اسمي مشخصي دارد،
3- سررسيد آن مشخص است و به عبارتي مدت معين دارد،
4- بازپرداخت اصل اوراق در سررسيد و پرداخت سودعليالحساب آن در مقاطع معين توسط ناشر، تضمين شده است،
5- خريد و فروش اوراق از طريق شعب منتخب بانک عامل يا از طريق بورس اوراق بهادار (در صورت پذيرش) مجاز است،
6- دارندگان اوراق به نسبت قيمت اسمي و مدت زمان مشارکت در سود حاصل از اجراي طرحهاي مربوط، سهيم هستند،
7- هر ورقه نشاندهنده ميزان قدرالسهم دارنده آن در طرح مورد سرمايهگذاري است،
8- با فروش اوراق مشارکت رابطه وکيل و موکل بين ناشر و خريدار اوراق محقق ميشود (در واقع ناشر به وکالت از طرف خريداران اوراق ميتواند نسبت به مصرف وجوه حاصل از فروش اوراق به منظور اجراي طرح و خريد و فروش هرگونه کالا، خدمت و دارايي مربوط به طرح اقدام نمايد. انتقال اوراق به رابطه وکالت خدشه وارد نميکند و اين رابطه تا سررسيد اوراق بين ناشر و دارندگان اوراق نافذ و معتبر است)،
9- اوراق مشارکت به عنوان وثيقه طرفهاي معامله در قراردادهاي مربوط به وزارتخانهها، مؤسسات و شرکتهاي دولتي، شهرداريها و ساير دستگاههاي اجرايي پذيرفته ميشود.
از مقررات موجود درباره اوراق مشارکت و بهويژه قانون نحوه انتشار اوراق مشارکت چنين ميتوان نتيجه گرفت که اين اوراق ابزار مالي جديدي براي جذب پساندازها و تجهيز منابع مالي و جلب مشارکت مردم در تأمين مالي طرحهاي عمراني و زيربنايي دولتي و طرحهاي سودآور توليدي، ساختماني و خدماتي شرکتهاي دولتي شهرداريها و مؤسسات و نهادهاي عمومي غيردولتي و شرکتهاي وابسته به آنها و همچنين شرکتهاي سهامي عام و خاص و شرکتهاي تعاوني توليدي است .
منبع: www.parsecommerce.ir/خ