معيار دو : خط مشي و استراتژي ( Policy & Strategy )
سازمانهاي متعالي ماموريت و آرمان خود را از طريق ايجاد و تدوين يک استراتژي و متمرکز بر منافع ذينفعان و با در نظر گرفتن بازار و بخشي که در آن فعاليت مي کنند به اجرا در مي آورند . خط مشي ها ، برنامه ها ، اهداف و فرآيندها به منظور تحقق استراتژي ها تدوين و جاري مي شوند
الف) خط مشي و استراتژي مبتني بر نياز و انتظارات حال و آينده ذينمفعان است.
مي تواند شامل نکات زير باشد:
• جمع آوري و درک اطلاعات به منظور تعيين بازارها و بخشيهايي از بازار که سازمان در حال و آينده در آن فعاليت مي کند.
• شناسايي، درک و پيش بيني نيازها و انتظارات فعلي و آينده ذينفعان شامل مشتريان، کارکنان ،شرکاء جامعه و سهام داران
• شناسايي ، درک و پيش بيني توسعه وضعيت بازار شامل فعاليتهاي رقبا.
ب) خط مشي و استراتژي مبتني بر اطلاعات حاصل از اندازه گيري عملکرد ، تحقيقات، يادگيري و فعاليتهاي بيروني مرتبط است.
مي تواند شامل نکات زير باشد:
• تجزيه و تحليل خروجي حاطل از شخص هاي عملکرد داخلي
• تجزيه و تحليل خروجي حاصل از فعاليتهاي يادگيري
• تجزيه و تحليل تصوير بيروني سازمان و داده هاي مرتبط با آگاهي از نام تجاري
• تجزيه و تحليل عملکرد رقبا و بهترين سازمانها در همان رده.
• تجزيه و تحليل داده هاي مرتبط با شايستگي هاي محوري شرکاء تجاري بالفعل و بالقوه
• تجزيه وتحليل داده هاي کوتاه مدت و بلند مدت موضوعات اجتماعي ، زيست محيطي ، ايمني و قانوني.
• تجزيه و تحليل داده هاي اثرات و محصولات و خدمات در تمامي طول چرخه عمر آنها.
• شناسايي و درک شاخص هاي اقتصادي و آماري جمعيت شناسي.
• تجزيه و تحليل داده ها به منظور تعيين تأثير تکنولوژي و مدل هاي کسب و کار جديد در عملکرد سازمان.
ج) خط مشي و استراتژي ، ايجاد ، بازنگري و به روز مي شوند.
مي تواند شامل نکات زير باشد:
• ايجاد ، بازنگري و به روز آوري خط مشي و استراتژي سازگار با مأموريت و آرمان سازماني و مفاهيم تعالي
• ايجاد تعادل بين نيازها و انتظارات کوتاه مدت و بلند مدت ذينفعان
• ارزيابي ريسکها و شناسايي راههاي مقابله با آنها
• شناسايي مزيتهاي رقابتي حال و آينده
• شناسايي نيازها و قابليتهاي محوري براي شراکتها و پيمان ها به منظور تحقق خط مشي و استراتژي
• تاکيد مجدد بر حضور در بازارهاي فعلي و يا نياز به تغيير در رويکرد بازار.
• همسو کردن استراتژي سازمان با شرکاء تجاري و هم پيمانان.
• شناسايي عوامل بحراني موفقيت
• همسو کردن و توسعه مستمر استانداردهاي اجتماعي و زيست محيطي با شرکاء تجاري
• ارزيابي تناسب و اثر بخشي و خط مشي و استراتژي
د) خط مشي و استراتژي تفهيم شده و از طريق چارچوب فرآيند هاي کليدي جاري مي شوند.
مي تواند شامل نکات زير باشد:
• شناسايي ، طراحي و تفهسم چارچوب فرآيندهاي کليدي مورد نياز ، به منظور تحقق خط مشي و استراتژي سازمان.
• تفهيم خط مشي و استراتژي به ذينفعان و ارزيابي آگاهي آنها از آن.
• همسو کردن ، اولويت بندي ،توافق ، جاري سازي و تفهيم برنامه ها، اهداف و مقاصد و پيگيري دستاوردها.
• ايجاد مکانيزم هاي گزارش دهي گسترده در تمام سازمان به منظور پيگيري مراحل پيشرفت.
معيار سه : کارکنان ( People )
سازمانهاي متعالي تمامي توان بالقوه کارکنان خود را در سطوح فردي ، تيمي و سازماني اداره کرده توسعه بخشيده و از آن بهره مي گيرند . آنها عدالت و برابري را ترويج کرده ، کارکنان را در امور مشارکت داده و به آنان تفويض اختيار ميکنند. اين سازمانها به گونه اي به کارکنان خود توجه کرده ، ارتباط برقرار ساخته و آنها را مورد تشويق و تقدير قرار ميدهند که در آنها انگيزه و تعهد براي استفاده از مهارت و دانش شان در جهت منافع سازماني ايجاد شود .
الف) منابع انساني برنامه ريزي و مديريت شده و بهبود مي يابند.
اين اجزاء معيار مي تواند شامل نکات زير باشد:
• ايجاد و توسعه خط مشي ها ، استراتژي ها و برنامه هاي منابع انساني
• مشارکت کارکنان و نمايندگان آنها در ايجاد و توسعه خط مشي ها ، استراتژيها و برنامه ريزي هاي منابع انساني
• همسو کردن برنامه هاي منابع انساني با خط مشي ، استراتژي ، ساختار سازماني و چارچوب فرآيندهاي کليدي
• مديريت استخدام، توسعه راه کاره شغلي و برنامه ريزي جانشين پروري
• ترويج و اطمينان از وجود عدالت در تمامي شرايط استخدام شامل خط مشي ها ، استراتژي ها و برنامه ها به منظور ايجاد فرصتهاي برابر.
• استفاده از نظر سنجي کارکنان و ساير روشهاي دريافت بازخور جچهت بهبود خط مشي ها ، استراتژيها و برنامه هاي منابع انساني
• استفاده از روشهاي نوآورانه سازماني به منظور بهبود روشهاي انجام مار مانند: سازماندهي مجدد زنجيره تأمين و کار تيمي منعطف.
ب) دانش و شايستگي کارکنان شناسايي شده ، توسعه يافته و نگهداري مي شود.
اين جزء معيار مي تواند شامل نکات زير باشد:
• شناسايي، دسته بندي و انطباق دانش و شايستگي هاي کارکنان با نيزهاي سازمان
• ايجاد ، توسعه و استفاده از برنامه هاي آموزشي و توسعه جهت اطمينان از انطباق کارکنان با قابليتهاي مورد نياز سازمان در حال و آينده.
• توسعه هدايت و آموزش کليه افراد به منظور کمک به تحقيق و دستيابي به تمامي توانايي هاي بالقوه خود.
• طراحي و ترويج فرصتهاي يادگيري فردي ، تيمي و سازماني
• توسعه کارکنان از طريق تجربه کاري.
• توسعه مهارتهاي کار تيمي
• همسو کردن اهداف فردي و تيمي با مقاصد سازمان
• بازنگري و به روز نمودن اهداف فردي و تيمي
• ارزيابي عملکرد کارکنان و کمک به آنان جهت بهبود عملکردشان
ج) کارکنان مشارکت داده شده و توانمند مي شوند.
اين جزء معيار مي تواند شامل نکات زير باشد:
• تشويق و حمايت و مشارکت فردي و تيمي در فعاليتهاي بهبود
• تشويق وحمايت از مشارکت کارکنان ب عنوان مثال از طريق حضور در کنفرانسهاي داخلي ، مراسم و پروژه هاي اجتماعي
• ايجاد فرصتهاي ترغيب کننده مشارکت و حمايت از رفتارهاي نوآورانه و خلاقانه
• آموزش مديران به منظور ايجاد، توسعه و استقرار خطوط توانمندسازي کارکنان در انجام فعاليتهايشان
• تشويق کارکنان به کار با يکديگر به صورت تيمي
د) کارکنان و سازمان گفتگو دارند
اين جزء معيار مي تواند شامل نکات زير باشد:
• شناسايي نيازهاي ارتباطي
• ايجاد و توسعه خط مشي ، استراتژي وبرنامه هاي ارتباطات بر اساس نيازهاي ارتباطي
• ايجاد ، توسعه و استفاده از کانالهخاي ارتباطي بالا به پايين ، به بالا و افقي
• شناسايي و اطمينان از فرصتهاي تبادل تجارب و دانش
ه) به کارکنان پاداش داده مي شود، مورد تقدير قرار مي گيرند و به آنها توجه مي شود.
اين جزء معيار مي تواند شامل نکات زير باشد:
• همسو کردن پرداختها، آرايش مجدد، تعديل نيرو و ساير امور استخدامي با خط مشي و استراتژي
• تقدير از کارکنان به منظور حفظ مشارکت و توانمندسازي آنها
• ارتقاء آگاهي ها و مشارکت در امور بهداشتي ، ايمني ، زيست محيطي و مسائل مکرتبط با مسئوليتهاي اجتماعي
• تعيين سطوح مزايا از قبيل برنامه هاي بازنشستگي ، مراقبتهاي بهداشتي از کودکان
• شناسايي و توجه و تمايز و تفاوت در زمينه هاي فرهنگي به منظور ترويج فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي
• فرآهم آوردن منابع و خدماتي که الزامات قانوني را برآورده نموده و در برخي موارد از اين الزامات فراتر رود.
معيار چهار : شرکاي تجاري و منافع ( Partnership & Resources )
سازمانهاي متعالي مشارکتها و همکاريهاي تجاري بيروني ، تامين کنندگان و منابع داخلي خود را به منظور پشتيباني از خط مشي و استراتژي و اجراي اثر بخش فرآيندهايشان برنامه هايشان برنامه ريزي و مدييت مي کنند
الف) شراکت هاي بيروني ، مدريت مي شود
اين جزء معيار مي تواند شامل نکات زير باشد:
• شناسايي فرصتهاي کليدي براي شراکت هاي سازماني و. اجتماعي در راستاي خط مشي، استراتژي و مأموريت سازمان
• ساختار دهي شراکت و روابط با تأمين کنندگان به منظور ايجاد و حداکثر نمودن ارزش
• شکل دهي شراکت هاي زنجيره تأمين به منظور ايجاد ارزش افزوئه براي مشتريان
• شناسايي و همتراز کردن شايستگي هاي محور همکاران تجاري و حمايت از توسعه هاي دو جانبه اطمينان از سازگاري فرهنگي و. تبادل دانش با سازمانهاي همکار
• ايجاد و حمايت از تفکر نوآور و اخلاق از طريق بکارگيري شراکت ها
• ايجاد هم افزايي در کار با يکديگر جهت بهبود فرآينها و ايجاد ارزش در زنجيره مشتري / تأمين کننده
ب) منابع مالي ، مديريت مي شود.
اين جزء معيار مي تواند شامل نکات زير باشد:
• ايجاد توسعه و استقرار استراتژي ها و فرآيندهاي مالي به منظور استفاده از منابع مالي در حمايت از خط مشي و استراتژي کگلان
• طراحي سيستم برنامه ريزي و گزارش دهي به منظور جاري سازي انتظارات مالي ذينفعان در گسترده سازمان
• تعيين و استقرار مکانيزم هاي گزارش دهي
• ارزيابي ميزان سرمايه گذاري و برداشت سرمايه از دارايي هاي مشهود و نامشهود
• بکارگيري پارامترها و مکانيزم هاي مالي به منظور اطمينان از کارايي و اثر بخشي ساختار تخصصي منابع
• ايجاد توسعه و معرفير مکتدولوژي هاي مديريت ريسک منابع مالي در کليه سطوح متناسب سازمان
• برقراري و استقرار فرآيندهاي محوري اداره سازمان در کليه سطوح متناسب
ج) ساختمانها، تجهيزات و مواد، مديريت مي شود
واين جزء معيار مي تواند شامل نکات زير باشد:
• ايجاد و توسعه استراتژي به منظور مديريت ساختمانها ، تجهيزات و مواد در حمايت از خط مشي و استراتژي سازمان
• مديريت نگهداري و استفاده از دارايي ها در جهت بهبود عملکرد آنها در کل چرخه عمر
• مديريت امنيت دارايي
• اندازه گيري و مديريت هر گونه تأثير زيان آور و دارايي ها سازمان بر روي جامعه و کارکنان( از جمله مسائل ارگونومي، بهداشت و ايمني )
• استفاده از منابع به صورت مناسب و سازگار با محيط زيست در طول چرخه يک محصول
• بهينه کردن موجودي هاي مواد
• بهينه کردن استفده از خئدمات عمومي( مثل تلفن، برق و ...)
• کاهش و بازيافت ضايعات
• حداقل سازي هر گونه تأثير زيان آور ناشي از محصولات و فرآيندهاي توليد و خدمات
• بهينه کردن کاربرد حمل و نقل
فناوري مدريت مي شود:
اين جزء معيار مي تواند شامل نکات زير باشد:
• ايجاد و توسعه استراتژي جهت مديريت و فناوري به نحوي که خط مشي و استراتژي سازمان را حمايت کند.
• شنماسايي و ارزيابي فناوري هاي جايگزين و نو در راستاي خط مشي و استراتژي و اثر آنها بر روي کسب و کگار جامعه
• مديريت سرمايه گذاري در فن آوري شامل شناسايي و جايگزيني فناوريهاي منسوخ
• بکارانداختن و بهره برداري کامل از فماوريهاي نو آورانه و سازگار با محسط( صرفه جويي در انرژي و منابع ، حداقل کردن ضايعات و آلودگي ها ، ترغيب به بازيافت و استفاده مجدد)
• استفده از فناوريهاي ارتباطات و اطلاعات در حمايت و بهبود عمياتهاي مؤثر سازمان
• استفاده از فتاوري در حمايت از بهبود.
ه) اطلاعات و دانش ، مديريت مي شود
اين جزء معيار مي تواند شامل نکات زير باشد:
• ايجاد و توسعه يک استراتژي جهت مديريت اطلاعات و دانش به نحوي که خط مشي و استراتژي سازمان را حمايت نمايد.
• شناسايي نيازهاي اطلاعاتي و دانش سازمان
• جمع آوري ، ساختاردهي و مديريت اطلاعات و دانش در حايت از خط مشي و استراتژي
• ايجاد دسترسي مطلوب براي استفاده کنندگان داخل و خارج سازمان به اطلاعات و دانش مرتبط با آنها
• بهره گيري ازفناوري اطلاعات درحمايت ازارتباطات درون سازماني ومديريت دانش و اطلاعات
• تضمين و بهبود اعتبار ، يکپارچگي و امنيت اطلاعات
• پرورش ، توسعه و حفاظتن مناسب از دارايي هاي فکري انحصاري جهت پيشينه سازي ارزش براي مشتري
• جستجو جهت دستيابي ، افزايش و استفاده از دانش به صورت مؤثر
• ايجاد تفکر خلاق و نو آور در سازمان با استفاده از منابع اطلاعاتي و دانش مرتبط
معيار پنج : فرآيندها ( Processes )
سازمانهاي متعالي فرآيندهاي خود را به منظور کسب رضايت کامل و ايجاد ارزش فزاينده براي مشتريان و ساير ذينفعان طراحي نموده ، مديريت کرده و بهبود مي بخشند .
الف) فرآيندها به طور نظام مند طراحي و مديريت مي شوند.
مي تواند شامل نکات زير باشد:
• طراحي فرآيند هاي سازمان ، شامل فرآيندهاي کليدي مورد مياز براي تحقق خط مشي و استراتژي
• شناسايي ذينفعان فرآيندها و مديريت مسائل مشترک در درون سازمان و با شرکاي بيروني ، به منظور مديريت و مؤثر فرآينهاي به هم مرتبط.
• برقراري سيستم مديريت فرآيندها.
• به کارگيري استانداردهاي سيستمي به منظور پوشش سيستمهايي مانند سيستمهاي مديريت کيفيت ، سيستم هاي زيست محيطي و سيستم هاي ايمني و بهداشت شغلي در مديريت فرآيند.
• بکارگيري شاخص هاي فرآيند و تعيين اهداف عملکرد.
• بازنگري اثر بخشي چارچوب فرآيندها در تحقق خط مشي و استراتژي.
ب) فرآيند ها در صورت نياز با ساتفاده از نوآوري به منظور کسب رضايت کامل و ايجاد ارزش فاينده براي مشتريان و ساير ذينفعان بهبود مي يابند.
مي تواند شامل نکات زير باشد:
• شناسايي و اولويت بندي فرصتهاي بهبود و ساير تغييرات اعم از تغييرات تدريجي و جهشي.
• استفاده از نتايج عملکردي و ادراکي و اطلاعات به دست امده از فهعاليتهاي يادگيري به منظور اولويت ها و اهداف بهبود و روشهاي بهبود يافته عملياتي
• ترغيب و به ظهور رساندن استعدادهاي خلاق و نوآور کارکنان، مشتريان و شرکاي تجاري در بهبودهاي تدريجي
• کشف و به کار گيري طراحي هاي جديد فرآيند، فلسفه هاي عملياتي و فناوري هاي توانمندساز.
• برقراري روشهاي مناسب براي استقرار تغييرات.
• اجراي آزمايشي و کنترل استقرار فرآيندهاي جديد يا تغيير يافته.
• مطلع تمامي ذينفعان مرتبط از تغييرات فرآيندها
• اطمينان از آموزش کارکنان براي اجراي فرآيندهاي جديد يا تغيير يافته ، قبل از استقرار آنها.
• اطمينان از دستيابي تغييرات فرآيند به نتايج پيش بيني شده
ج) محصولات و خدمات بر اساس نيازها و انتظارات مشتري طراحي و ايجاد مي شوند.
مي تواند شامل نکات زير باشد:
• استفاده از تحقيقات بازار ، نظرسنجي مشتريان و ساير باز خورها براي تعمين نيازهها و انتظارات حال مشتريان براي محصولات و خدمات
• پيش بيني و شناسايي بهبودها با هدف بهتر کردن محصولات و خذمات در جهت برآورده کردن نيازها و انتظارات آينده مشتريان و ساير ذينفعان.
• طراحي و ايجاد محصولات و خدمات جديد با همکاري مشتريان و شرکاء به منظور ايجاد ارزش افزوده براي مشتريان
• درک و پيش بيني تأثير و قابليت فناوري هاي جديد بر محصولات و خدمات.
• ايجاد محصولات و خدمات جديد براي بازار تثبيت شده فعلي و دستيابي به ساير بازارها.
• به کارگيري خلايت ، نوآوري و شايستگي هاي کليدي کارکنان درون سازمان و همکاري تجاري بيرون براي طراحي و ايجاد محصولات و خدمات رقابت پذير.
د) محصولات و خدمات، توليدي، تحويل و پشتيباني مي شوند.
ميتواند شامل تکات زير باشد:
• توليد يا تأمين محصولات و خدمات هماهنگ با طراحي و توسعه.
• بازاريابي و اطلاع رساني ارزش ايجاد شده و فروش محصولات و خدمات به مشتريان بالفعل و بالقوه.
• تحويل محصولات و خدمات به مشتريان.
• ارائه خدمات بهخ محصولات و خدکات شامل بازيافت خدمات و محصولات در صورت نياز.
ه) ارتباط با مشتري مدريت شده تقويت مي شود.
مي تواند شامل نکات زير باشد:
• تعيين و برآورده کردن خو.استه هاي ارتباطي روزانه مشتريان.
• رسيدگي به بازخوري هاي دريافتي از ارتباط روزانه با مشتريان شامل شکايات.
• مشارکت آينده نگر با مشتريان به منظور تبادل نظر و برآورده کگردن نيازها، انتظارات و علايق آنان.
• پيگيري و بررسي فروشها، پشتيباني و ساير تماسها به منظور تعيين سطح رضايت مشتريان از محصولات ، خدمات و ديگر فرآيندهاي مرتبط با مشتريان در زمينه فروش و پشتيباني.
• تلاش براي حفظ خلاقيت و نوآوري در روابط فروش و پشتيباني با مشتريان.
• شراکت با مشتريان ايجاد کننده ارزش افزوده در زنجيره تأمين.
• بکار گيري نظرسنجي هاي منظم و ساير روشهاي ساختاريافته جمع آوري داده ها و داده هاي جمع آوري شده در تماسهاي روزانه با مشتريان به منظور تعيين و تقويت سطح رضايت روابط با مشتريان.
• توصيه به مشتريان براي بکارگيري مسئولانه محصولات.
ادامه دارد ......
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سايت با نام کاربري : sm1372/خ