جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
کوهزايي لارامين
-(4 Body) 
کوهزايي لارامين
Visitor 749
Category: دنياي فن آوري

مقدمه

از اواخر کرتاسه تا اوايل پالئوژن، در بيشتر نواحى ايران، شواهد روشنى از چين‎خوردگى ، ماگمازايى و دگرگونى وجود دارد که با رخداد کوهزايى لاراميد قابل قياس است. آغاز، پايان و پيامد اين رخداد زمين‎ساختى مهم، در همه جاى ايران و حتى در يک حوضه ساختارى – رسوبى شاخص، يکسان نيست. براى مثال، در گرگان، رديف‎هاى آهکى – گل‎سفيدى سانتونين – کامپانين آخرين نهشته‎هاى کرتاسه است و نبود رديف‎هاى ماستريشتين ممکن است نتيجة خروج البرز شرقي از آب در اثر کوهزايى لاراميد باشد.
در حالى که در لاهيجان، جنوب رشت و همچنين در دامنه جنوبى البرز، درياى ماستريشتين، تحت تأثير حرکت‎هاى زودرس لارامين قرار داشته تا سرانجام در اواخر ماستريشتين، اين مناطق به خشکى تبديل شده‎اند، به طورى که در منطقة الرم رديف‎هاى ماستريشتين با دگرشيبى آشکار در زير سنگ‎آهک‎هاى آلوئولين‎دار و نوموليت‎دار ائوسن‎ و در تخت على و سيدآباد، در زير کنگلومراى فجن و در دربندک و جنوب زره در زير رسوبات تخريبى پالئوسن – ائوسن قرار دارند (صادقى، 1378). با وجود اين، در نقاط زيادى ديده مي‎شود که نهشت رديف‎هاى کرتاسه بالا، به آرامى تا اوايل پالئوسن ادامه داشته است. براى نمونه، در ناحيه انزلى – ماسوله، رسوبات آهکى ماستريشتين، به آرامى به سنگ‎آهک‎هاى آشکوب دانين (پالئوسن) مي‎رسند و يا در جنوب چالوس، مارن‎هاى گلوبوترونکانادار سانتونين – ماستريشتين به طور هم‎شيب و پيوسته به رسوبات دانين مي‎رسند. تدريجى بودن رديف‎هاى کرتاسه به پالئوسن و عملکرد رويداد لاراميد در زمان پس از آشکوب دانين، محدود به البرز نيست. در شرق بياضه (ايران مرکزى) سنگ‎آهک‎هاى خاکسترى روشن سازند فرخى، سن سنونين پسين – دانين دارند (آيستوف، 1974). و يا در ناحيه لرستان، مرز بالاى سازند شيلى گورپى تا پالئوسن ادامه دارد، در حالى که در فارس، مرز بالايى سازند گورپى نشان از دگرشيبى فاز کرتاسه پايانى (لاراميد) دارد که با گرهک‎هايى از فسفات، دندان ماهى، گلوکونيت و در برخى نقاط کنگلومرا، مشخص مي‎شود. در کپه‎داغ نيز مرز بالايى سازند شيلى نفته با سازند پسته‎ليق به سن پالئوسن، هم‎شيب و تدريجى است (افشارحرب، 1370) و سرانجام، در مرز ايران و پاکستان، مي‎توان رسوبگذارى تدريجى و پيوسته بين فليش‎هاى کرتاسه بالايى، پالئوسن و ائوسن را ديد. بنابراين، جنبش‎هاى زمين‎ساختى لاراميد از زمان کرتاسه پسين آغاز شده و در پالئوسن (پس از دانين) بيشترين شدت را داشته است به همين دليل دوره ترشيرى ، در همه جاى ايران مرکزى و دامنه‎هاى جنوبى البرز، با حضور رسوبات آوارى پس از کوهزايى و با دگرشيبى زاويه‎اى آشکار آغاز مي‎شود. تداوم اين حرکات را مي‎توان به صورت فازهاى کششى در ائوسن ميانى ديد.
در يک نگاه کلى، رخداد لاراميد ويژگي‎هاى دوگانه فشارشى و کششى داشته که به دنبال هم عمل کرده‎اند. در فاز فشارشى، بسته شدن کافت‎هاى مزوتتيس آغاز شده که حاصل آن، شکل‎گيرى آميزه‎هاى رنگين ايران و رانده شدن آنها بر روى لبه قاره‎ها است. جايگيرى توده‎هاى نفوذى، دگرگونى و چين‎خوردگى همچنان از پيامدهاى فشارشى اين فاز است. فاز کششى رخداد لاراميد نوعى رهايى پس از فشردگى است که در پالئوسن – ائوسن رخ داده و اوج آن در ائوسن ميانى و حاصل آن آتشفشانى شديد ائوسن با ترکيبى بيشتر آندزيتى است.
مهم‎ترين اثرات رخداد لاراميد بر زمين‎شناسى ايران به شرح زير است:

چين‎خوردگى:

ناشى از رويداد لاراميد را به ويژه مي‎توان در دامنه‎هاى جنوبى البرز و ايران مرکزى ديد. در اين نواحى نهشته‎هاى آوارى پس از کوهزايى (سازند فجن، کنگلومراى کرمان) با دگرشيبى آشکار رديف‎هاى کهن‎تر را مي‎پوشانند. اين دگرشيبى در جنوب نايين، جنوب شرقي يزد (کوه دوسر) و نواحى گوناگون کرمان مانند کوه سيدى ديده مي‎شود. ولى در برخى مناطق، مانند جندق و خور، رسوبات کرتاسه بالا به تدريج به رسوبات مردابى – کولابى پالئوسن مي‎رسند. در کپه‎داغ دگرشيبى وجود ندارد و ارتباط نهشته‎هاى آوارى سُرخ‎رنگ پالئوسن (سازند پسته‎ليق) و سنگ‎هاى کهن‎تر هم‎شيب است. در زاگرس، شيل‎هاى ارغوانى بخش زيرين سازند پابده مي‎تواند نشانگر کاهش ژرفاى حوضه در اثر رويداد لاراميد باشد. در نواحى همدان، بروجرد، اراک، شهرکرد از زون سنندج – سيرجان ، دگرشکلى لاراميد، شيست‎وارگى فاز ژوراسيک را چين داده و شيست‎وارگى تازه‎اى در راستاى N140E به وجود آورده است.
چين‎خوردگى ناشى از رخداد لاراميد تا ائوسن ميانى ادامه داشته که در برخى نقاط مانند غرب اروميه، تفرش، کاشمر و خاور ايران به صورت چرخه فرسايشى و دگرشيبى آشکار، در ائوسن ميانى، قابل شناسايى است.

ايجاد فرابوم:

در البرز شمالى، يکى از پيامدهاى مهم لاراميد است. به همين‎رو، در البرز شمالى رديف‎هاى ائوسن تا ميوسن ، گسترش محدود دارند و اين باور وجود دارد که در اثر رخداد لاراميد، دامنه شمالى البرز، از آب خارج و تا زمان ميوسن فرابوم بوده است. با وجود اين، رخنمون‎هايى از ترشيرى در نواحى بلده، جنوب انزلى 000 وجود دارد.

ماگمازايى:

وابسته به رخداد لاراميد، حاصل تغيير ماهيت نيروهاى فشارشى به کششى است، که با ايجاد و يا فعال شدن گسل‎ها همراه بوده است. از اين شکاف‎ها، مواد آذرين فراوان به صورت خاکستر و گدازه، با ترکيب آندزيتى تا تراکيتى به بيرون راه يافته‎اند که اوج آن در ائوسن ميانى بوده تا روانه‎ها و آذرآواري‎هاى ترشيرى دامنه جنوبى البرز و ايران مرکزى را به وجود آورند. جدا از روانه‎ها و خاکسترهاى آتشفشانى، جايگيرى چند توده نفوذى، از پيامدهاى ماگمازايى لاراميد است. گرانيت الوند همدان به سن پرتوسنجى 64 تا 70 ميليون سال (برو، 1975) و هم‎ارزهاى آن مانند برخى از گرانيت‎هاى گلپايگان، گرانيت سُديمى بروجرد، گرانوديوريت جنوب باخترى ملاير و همچنين مونزونيت سرده در البرز غربي و گرانيت بزمان در شمال جازموريان از آن جمله ‎است. کانسارهاى رسوبى – ولکانوژنيک آهن و منگنز در محور ملاير – اصفهان (شمس‎آباد و آهنگران)، منگنز همراه با رسوبات پلاژيک مجموعه‎هاى افيوليتى (محور سنندج – اسفندقه)، وابسته به ماگمازايى اين فاز هستند.

دگرگونى:

وابسته به فاز لاراميد، بيشتر در گودال‎هاى عميق بخش شمال غربي سنندج – سيرجان و يا در کافت‎هاى درون قاره‎اى مزوتتيس ديده مي‎شود که چندان گسترده نيست. در مهاباد، پيرانشهر و سنندج از بخش شمال غربي سنندج – سيرجان، نيروهاى فشارى فاز لاراميد موجب دگرشکلى و دگرگونى فليش‎هاى کرتاسه بالا در رخساره شيست سبز شده ولى در نواحى که دگرگونى با جايگيرى توده‎هاى نفوذى دنبال شده، دگرگونى فراتر از شيست سبز است. به همين دليل در ناحيه سقز در نوار مرزى عراق، عدسي‎‏هاى بزرگ سنگ‎آهک به مرمر تبديل شده‎اند. فليش‎هاى کرتاسه پسين شرق ايران، دگرگونى ضعيفى را متحمل شده‎اند. اشتوکلين (1972) اين دگرگونى را به سن کرتاسه پسين مي‎داند. در اثر فاز لاراميد، مجموعه‎هاى افيوليتى کرتاسه بالاى ايران به دو صورت استاتيک و ناحيه‎اى دگرگون و دگرشکل شده‎اند. فاز دگرگونى ناحيه‎اى مربوط به زمان بسته شدن زميندرز است که در دو رخساره گلوکوفان شيست و شيست سبز تا آمفيبوليت صورت گرفته است.

بستــه‎شدن:

کافت‎هاى مزوتتيس ايران و فــرارانش مجموعه‎هاى افيوليتى بر روى لبــه پوسته‎هاى قاره‎اى، شايد مهم‎ترين پيامد رويداد لاراميد باشد. در زميندرز زاگرس، مجوعه افيوليتى نيريز، به طور دگــرشيب با سنگ‎آهک‎هاى تاربور و در زميندرز پيرامون ريزقاره ايران مرکزى، با رديف‎هاى کم عمق پالئــوسن – ائوسن پوشيده شده‎اند و در نتيجه به نظر مي‎رسد که زميندرزهاى مزوتتيس در يک زمان بسته نشده‎اند.
منبع: http://atwis.com
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image