ديد کلي
سترون کردن هم روي آبهاي زيرزميني و هم روي آبهاي سطحي انجام ميشود. بديهي است که سترون کردن براي آبهاي زيرزميني اجباري نيست. ولي ممکن است از لحاظ رعايت احتياط و در صورتي که بررسيهاي هيدروژئولوژيکي امکان آلوده بودن آبها را تاييد کند، در مورد آبهاي زير زميني نيز انجام شود.
به هر حال ، سترون کردن با آلودگيهاي گذرا مقابله ميکند. از طرف ديگر ، اگر آب فاصله زيادي را در مجراي روباز طي کند، خطر آلودگيهاي اتفاقي نيز بايد در نظر گرفته شود. در اين مورد ، اگر آب را در مبداء حرکت آن سترون کنيم، در واقع ، ضمانتي اضافي براي خوراکي بودن کيفيت آب است که پتانسيل مقاومت آن را در برابر ميکروبها نيز افزايش ميدهد.
سترونکردن آبهاي سطحي الزامي است. سترون کردن در واقع دنباله عمليات انعقاد ، تهنشين کردن و تصفيه آبهاست، اما از لحاظ انهدام ميکروبهاي بيماريزا به اندازه کافي موثر نيستند. در اين مقاله ، سترون کردن با کلر را بررسي ميکنيم.
کلر در آب
وجود کلر به مقدار کم در آب بسيار مفيد است. روي دياستازهايي که براي زندگي ميکروبي لازمند، اثر و آنها را تخريب ميکند. بهعلاوه ، قدرت اکسايش کلر در برابر مواد آلي بسيار زياد است. کلر به شکل گاز يا به شکل هيپوکلريت ( آب ژاول ) مورد استفاده قرار ميگيرد. مقدار کلر لازم را ميتوان با نقطه بحراني تعيين کرد. اگر آب مورد تصفيه ، نظير آبهاي خام سطحي ، داراي مواد آلي و بطور معمول ، آمينه ، باشد، ظهور اين نقطه قابل توجه بسيار مشخص است. کلر در ترکيب با اين مواد ، مواد معين کمکي و کلرامين توليد ميکند.
منحني تغييرات مقادير کلر فعال موجود در آب
اگر منحني تغييرات مقادير کلر فعال موجود در آب يعني کلر باقيمانده ، بر حسب کلري که به آن افزوده ميشود، رسم شود، خواهيم ديد که اگر مقدار کلر افزوده شده کم باشد، کلر باقيمانده وجود نخواهد داشت و تمام کلر ترکيب ميشود. با افزايش مقدار کلر ، منحني صعود ميکند، اما از يک نقطه حداکثر M که با حداکثر مواد معين کمکي و کلرامين مطابقت دارد، عبور ميکند.
کلر به حالت ترکيب و عفونت آب کم است. بالاتر از M ، يعني با افزايش مقدار کلر ، کلر فعال کاهش مييابد و منحني ، از يک نقطه حداقل m که با انهدام ترکيبات آلي و کلرامين مطابقت دارد، ميگذرد. اين نقطه ، نقطه بحراني است. در اينجا ، عفونت حداکثر است. اگر باز هم مقدار کلر زياد شود، کلر اضافه شده ، بهصورت کلر فعال آزاد درميآيد و کلر فعال ترکيب شده ثابت ميماند. براي اين نوع آب ، زمان تماس لازم با توجه به اندازهگيري در نقطه بحراني به يک تا دو ساعت ميرسد.
اگر در آبي ، مواد آلي وجود نداشته باشد، نقطه بحراني نخواهد داشت. اگر PH اين چنين آبي از 7.5 کمتر باشد، اندازه طوري تعيين ميشود که پس از 20 دقيقه تماس ، باقيمانده در حدود 0.2mg/l باشد. در تمام موارد ، بايد از آميختن مناسب سترون کننده با آب مطمئن شد.
سترون کردن بوسيله گاز کلر
گاز کلر در بطريهاي فلزي به ابعاد متفاوت قرار دارد که محتوي 2 تا 50kg کلرند. براي ايستگاههاي مهم ، مخزنهاي 500 تا 1000 کيلوگرمي کلر استفاده ميشود. در قسمت پايين اين ظرفها ، کلر به حالت مايع و در قسمت بالا به حالت گاز است. فشار گاز کلر با فشار ميعان آن در دماي محيط برابر است. براي تاسيسات متداول که دبي کار خيلي بزرگ نيست، فاز گازي بطري بکار برده ميشود.
بتدريج که از مقدار گاز کاسته ميشود، کلر مايع ، تبخير و جانشين آن کم ميشود، طوري که فشار ثابت ميماند. مقدار فشار در 15ْC برابر 6 بار است و با افزايش دما ، فشار نيز افزايش مييابد (4 بار در 2ْC؛ 12 بار در 40ْC). پس دبي گاز بستگي به دما دارد، اما به سطح تبخير بستگي دارد، يعني به سطح مقطع بطري.
بديهي است که براي يک بطري کوچک از دبي 100 g در ساعت (تا 10kg) و براي يک بطري بزرگ از 400g در ساعت (15 تا 50kg) نميتوان بالاتر رفت. بهمنظور ايجاد سطح تبخير بيشتر، مخزنهاي سيلندري افقي قرار داده ميشوند.
اصول سترونکردن با گاز کلر به اين صورت است که گاز کلر پس از کاهش قبلي فشار با آب مخلوط ميشود و سپس شيره کلردار حاصل طبق مقادير تعيين شده بوسيله شيميدان ، در آب مورد تصفيه وارد ميشود.
سترون کردن بوسيله سديم هيپوکلريت
اين روش ، سادهترين روش سترونکردن است که يا بهتنهايي در تاسيسات کوچک و يا به صورت کمکي با روش سترون کردن با گاز کلر مورد استفاده قرار ميگيرد. ماده سترونکننده ، سديم هيپوکلريت يعني آب ژاول است که غلظت آب ، زياد و در حدود 48ْ است. يک در جز کلرومتري برابر است با 3,17 گرم کلر آزاد در هر کيلوگرم هيپوکلريت و يک کيلوگرم هيپوکلريت در 48ْ داراي 3,17×168=152 گرم کلر است. آب ژاول يا در عزابه تحويل ميشود و يا در مخزنهايي که با کار بنايي احداث ميشود. در حالت دوم در اثر گذشت زمان از عيار آن کاسته ميشود.
محلول آب ژاول سترون کننده با آب ژاول 48ْ تهيه و مقدار کلر فعال لازم براي سترونکردن در آب تيتره ميشود. اين محلول شيره کلردار ، بطور بسيار منظم وارد آب ميشود. براي اين موضوع است که دستگاههاي مختلف بوجود آمده است. حجم اين دستگاهها کوچک و نگهداري آنها آسان است. اين دستگاهها از يک تشتک بزرگ تشکيل شدهاند که در سطح مجهز به يک چرخ آبکشي هستند و اين چرخ به يک لوله تاشو و يک زبانه خروجي متصل است.
سرعت پايين رفتن چرخ آبکشي و سرعت تخليه تشتک بزرگ با استفاده از يک آرايش مکانيکي تنظيم ميشود. همچنين ميتوان يک پمپ اندازهگير و يا ترجيها" يک پمپ پيستوني را که دقيقتر از يک پمپ غشايي است، بکار گرفت.
وارد کردن مايع سترونکننده
قبل از ذخيره کردن آب در مخزن ، مايع سترونکننده وارد ميشود. اگر مسير به اندازه کافي طولاني باشد، مايع سترون کننده دقت کافي براي ظاهر کردن اثر ضد باکتري خود دارد. همچنين اگر مسير حرکت ، طولاني باشد، از مخلوط شدن کامل آن با آب نيز استفاده ميشود. در صورت انتقال آب بوسيله يک مجراي روباز ، مايع با استفاده از نيروي ثقل در تمام عرض سطح آب کاملا پخش ميشود.
در مورد لوله تحت فشار ثقلي ، وارد کردن مايع بوسيله انشعابي که به قسمت خروجي مايع متصل است، انجام ميشود. در صورت نياز و کافي نبودن فشارها ، ميتوان از يک پمپ اندازهگير استفاده کرد. اگر انتقال آب بوسيله رانش انجام شود، در اين صورت مايع در ايستگاه پمپاژ وارد ميشود. در صورت امکان ، سادهترين روش اين است که مايع به طرف سرپوش مکنده در نزديکي لوله مشبک برسد.
همچنين ميتوان با ايجاد سوراخي در مکنده پمپ اين عمل را انجام داد. با اين حال ، براي جلوگيري از ورود هوا که موجب توقف پمپ ميشود، بهتر است که باک يا لاواک داراي سطح ثابت که با ورود شيره کلردار در ارتباط است، پيشبيني شود. در يک روش ديگر ، مايع بوسيله يک پمپ مناسب با قسمت رانش کلي ايستگاه ارتباط دارد. اينجا هم يک باک داراي سطح ثابت لازم است.
در مورد ايستگاه تصفيه ، کلر يا مستقيم وارد مخزن آب تصفيه شده ميشود و يا در لوله اي که اين مخزن را به پمپهاي کارخانه برداشت متصل ميکند، تزريق ميشود.
با اعمال روشهاي خودکار ، ميتوان توقف يا راهاندازي عمليات سترونکردن را با حرکت پمپهاي کارخانه بالابر هماهنگ کرد. همچنين ميتوان بطور خودکار ، عمل کلرزني را متناسب با دبي آبي که منتقل ميشود به اجرا درآورد.
منبع:http://atwis.com
/س