اگر جسم (1) بر جسم (2) نيرو وارد کند، جسم (2) نيز متقابلا بر جسم (1) وارد ميکند، اگر نيرويي را که جسم (2) بر جسم (1) وارد ميکند بناميم، اين دو نيرو هم اندازه?F و نيرويي را که جسم (1) بر جسم (2) وارد ميکندF ، هم راستا و در دو سوي مخالف يکديگرند F =?-F
ديد کلي
شخصي را در نظر بگيريد که طنابي را در دست دارد و آنرا ميکشد، نيرويي از دست شخص بر طناب وارد ميشود. عامل وارد کننده اين نيرو دست شخص و جسمي که نيرو بر آن وارد ميشود طناب است. متقابلا طناب نيز در محلي که با دست وي تماس است نيرويي بدست وارد ميکند. با آزمايش در مييابيم که هر گاه جسمي به جسم ديگر نيرو وارد کند جسم دوم نيز همواره نيرويي به جسم اول وارد ميکند، اين نيروها از نظر بزرگي مساوياند، ولي جهتشان مخالف هم است. بنابراين وجود يک نيروي منزوي منفرد محال است.
مفهوم قانون سوم
مفهوم اساسي در قانون سوم نيوتن اين است که نيروي تک در طبيعت وجود ندارد. هر نيرويي که در محلي سراغ گرفته شود، قطعا نيروي ديگري با همان اندازه و در جهت مخالف آن وجود دارد. يعني نيروهاي موجود در طبيعت همواره بصورت دو تايي هستند، همانطور که تکه چوبي که فقط يک سر داشته باشد وجود ندارد. اگر يکي از اين دو نيرو را کنش (عمل) بناميم نيروي ديگر واکنش (عکس العمل) ناميده ميشود. تفاوتي ندارد که کدام نيرو را کنش و کدام نيرو را واکنش بناميم. در اينجا علت و معلول مورد نظر نيست، بلکه برهمکنش متقابل همزمان مورد توجه است.
به عنوان مثال همانطور که پاي فوتباليست بر توپ فوتبال نيرو وارد ميکند، متقابلا توپ فوتبال نيز بر پاي فوتباليست نيرو وارد ميکند (اگر در وجود اين نيرو شک داريد، براي يکبار هم که شده به جاي توپ با يک آجر فوتبال بازي کنيد!). مفهوم برهم دو طرفه بودن است، مثلا نيروي گرانش ، برهمکنش دو جرم بر يکديگر و نيروي الکتريکي - مغناطيسي برهمکنش دو بار الکتريکي بر يکديگر است.
بي دقتي در استفاده از قانون کنش و واکنش و مسأله تناقض
فرض کنيد که اسبي کالسکهاي را ميکشد طبق قانون سوم نيوتن کالسکه نيز با همان نيرو اسب را در جهت مخالف ميکشد، پس اسب ميتواند کالسکه را به حرکت در آورد؟ اشکال اين استدلال به اين صورت است: اگر ميخواهيم بدانيم که آيا اسب ميتواند حرکت کند يا نه، بايد نيروهاي وارد بر اسب را در نظر بگيريم. نيرويي که بر کالسکه وارد ميشود هيچ ربطي به اين مسأله ندارد.
اسب به اين دليل ميتواند حرکت کند که نيرويي که با سمهايش وارد ميکند بزرگتر از نيرويي است که کالسکه با آن اسب را به طرف عقب ميکشد و کالسکه به اين دليل به حرکت در ميآيد که نيرويي که اسب با آن کالسکه را بطرف جلو ميکشد بزرگتر از نيروهاي اصطکاکي است که کالسکه را به طرف عقب ميکشند. براي اينکه بدانيد يک جسم حرکت ميکند بايد نيروهاي وارد بر آنرا بررسي کنيم. کنش و واکنش هيچگاه بر يک جسم وارد نميشود.
منبع: http://atwis.com/خ