رسانه هاي ذخيره سازي يکي از بخش هاي مهم در کامپيوتر بوده که داراي جايگاهي اساسي به منظور ذخيره سازي اطلاعات مي باشند. اهميت موضوع فوق به نوع استفاده از کامپيوتر بستگي نداشته و همواره رسانه هاي ذخيره سازي اطلاعات ، داراي جايگاه خاص خود در کامپيوتر بوده و خواهند بود. در اغلب کامپيوترهاي شخصي از يکي از دستگاه هاي ذخيره سازي اطلاعات زير استفاده مي گردد.( معمولا" در يک سيستم بيش از يک مورد استفاده گردد )
• فلاپي درايو
• هارد درايو
• CD-ROM درايو
معمولا" هر يک از دستگاه هاي فوق از طريق يک واسط ( اينترفيس ) با نا م IDE ) Integrated Drive Electronics) به کامپيوتر متصل مي گردند.اينترفيس IDE يک روش استاندارد براي اتصال ( ارتباط) يک دستگاه ذخيره سازي به کامپيوتر است .شکل زير هارد را بمراه برد کنترلي مربوطه در کنار يکديکر نشان مي دهد.
نحوه شکل گيري IDE
IDE با هدف استاندارد کردن استفاده از هارد ( هارد درايو ) در کامپيوترها ايجاد شده است . نکته مهم در رابطه با IDE تلفيق( در کنار هم قرار دادن ) هارد ( هارد ، درايو ) و کنترل کننده با يکديگر است . کنترل کننده يک برد الکترونيکي بهمراه مجموعه اي از تراشه ها است که نحوه ذخيره و بازيابي اطلاعات بر روي هارد ديسک را مشخص مي نمايد. اغلب کنترل کننده ها داراي حافظه اختصاصي خود بوده که از آن بعنوان يک بافر و در جهت افزايش کارآئي عملکرد هارد ديسک استفاده مي گردد. قبل از مطرح شدن IDE ، کنترل کننده ها و هارد ديسک ها از يکديگر جدا بودند. در چنين مواردي همواره اين احتمال وجود داشت که کنترل کننده توليده شده توسط يک شرکت با هارد ديسک توليده شده توسط شرکت ديگر، با يکديگر مطابقت نداشته و قادر به کار در کنار يکديگر نباشند! وجود فاصله بين کنترل کننده و هارد خود عاملي براي کاهش کيفيت سيگنال مربوطه بوده که اثرات مستقيمي را در رابطه با کارآئي هارد ديسک بدنبال داشت .
شرکت IBM در سال 1984 کامپيوترهاي شخصي AT را با ويژگي هاي منحصر بفرد در معماري بکار گرفته شده عرضه نمود. در معماري فوق از مجموعه اي اسلات براي افزايش کارت هاي سخت افزاري از نوع ISA)Industry Standard Architecture) استفاده بعمل آمد. گذرگاه (BUS) جديد قادر به ارسال داده بصورت شانزده بيت در هر لحظه بود.( گذرگاه هاي اوليه ISA قادر به ارسال داده بصورت هشت بيت در هر لحظه بودند) در معماري ارائه شده توسط شرکت IBM براي اولين بار از ترکيب درايو / کنترل کننده استفاده گرديد. يک کابل، درايو/ کنترل کننده را به يک کارت ISA که به کامپيوتر متصل بود ، ارتباط مي داد. تکنولوژي فوق را مي توان نقطه شروع اينترفيس هاي ATA )AT Attachment ) در نظر گرفت .
در سال 1986 ، شرکت کامپک درايوهاي IDE را معرفي نمود. ايده درايوهاي فوق از استاندارد ATA شرکت IBM بود. پس از مدت زمان کوتاهي ساير شرکت هاي توليد کننده تجهيزات کامپيوتري نيز درايوهاي IDE را عرضه کردند. بتدريج تکتولوژي IDE رايج و اغلب توليدکنندگان براي توليد درايو / کنترل کننده از استاندارد فوق تبعيت کردند. شکل زير يک کنترل کننده را نشان مي دهد.
کنترل کننده ها، درايوها ، آداپتورهاي ميزبان
اغلب بردهاي اصلي (MotherBoard) بهمراه يک اينترفيس IDE عرضه مي شوند. اينترفيس فوق را کنترل کننده IDE نيز مي نامند.اينترفيس در خقيقت يک آداپتور ميزبان ( Host Adapter) است . اين بدان معني است که آداپتور فوق شرايطي را فراهم مي نمايد که يک دستگاه به يک کامپيوتر ( ميزبان ) متصل گردد. کنترل کننده بر روي بردي قرار دارد که به هارد متصل است .
در ابتدا هدف از طراحي اينترفيس IDE ، اتصال يک هارد به کامپيوتر بود ولي بتدريج بعنوان يک اينرفيس جامع و کامل براي اتصال دستگاه هاي ديگر نظير : فلاپي و CD-ROM نيز مورد توجه و استفاده قرار گرفت .
کابل
دستگاه هاي IDE از يک کابل ريبوني براي ارتباط با يکديکر استفاده مي نمايند. در اين نوع کابل نمام سيم هاي مورد نظر بصورت تخت و در کنار يکديگر قرار مي گيرند. اين نوع ريبون ها داراي 40 و يا 80 سيم مي باشند. ابتدا و انتهاي کابل هاي فوق از يک کانکتور خاص استفاده مي گردد. در فسمت مياني کابل فوق از يک کانکتور ديگر نيز استفاده مي گردد . مجموع طول کابل فوق نمي تواند از 18 اينچ ( 46 سانتيمتر) بيشتر باشد.فاصله بين اولين کانکتور ( يک سر کابل ) و کانکتور دوم ( مياني ) حداکثر 12 اينج و فاصله دومين کانکتور تا کانکتور سوم ( سر ديگر کابل ) حداکثر 6 اينچ است . رعايت فواصل فوق ، پيوستگي سيگنال را بدنبال خواهد داشت . سه کانکتور فوق داراي رنگ هاي متمايزي بوده و به دستگاه هاي خاصي متصل خواهند شد.
• کانکتور آبي براي اتصال به برد اصلي
• کانکتور مشکي براي اتصال به درايو اوليه (Master)
• کانکتور خاکستري براي اتصال به درايو ثانويه (Slave)
در يک طرف کابل فوق يک نوار وجود دارد. نوار فوق اعلام مي کند که سيم موجود در آن سمت ، به پين شماره يک متصل است . سيم شماره 20 به جائي متصل نخواهد بود.( در محل فوق پيني وجود ندارد) از محل پين فوق براي اطمينان از اتصال کابل به درايو مورد نظر استفاده مي گردد. شکل زير يک کانکتور کابل IDE را نشان مي دهد.
Pin Description Pin Description
1 Reset 23 -IOW
2 Ground 24 Ground
3 Data Bit 7 25 -IOR
4 Data Bit 8 26 Ground
5 Data Bit 6 27 I/O Channel Ready
6 Data Bit 9 28 SPSYNC: Cable Select
7 Data Bit 5 29 -DACK 3
8 Data Bit 10 30 Ground
9 Data Bit 4 31 RQ 14
10 Data Bit 11 32 -IOCS 16
11 Data Bit 3 33 Address Bit 1
12 Data Bit 12 34 -PDIAG
13 Data Bit 2 35 Address Bit 0
14 Data Bit 13 36 Address Bit 2
15 Data Bit 1 37 -CS1FX
16 Data Bit 14 38 -CS3FX
17 Data Bit 0 39 -DA/SP
18 Data Bit 15 40 Ground
19 Ground 41 +5 Volts (Logic) (Optional)
20 Cable Key (pin missing) 42 +5 Volts (Motor) (Optional)
21 DRQ 3 43 Ground (Optional)
22 Ground 44 -Type (Optional)
دستگاه هاي اصلي و ثانويه
يک اينترفيس IDE ، قادر به حمايت از دو دستگاه است . اکثر بردهاي اصلي داراي دو اينترفيس مي باشند ( اوليه و ثانويه ) در اين حالت مي توان حداکثر چهار دستگاه IDE را استفاده کرد.با توجه به اينکه کنترل کننده و درايو از يکديکر متمايز ( جدا ) مي باشند، عمليات کنترلي اضافه اي به منظور تشخيص دستگاه ارسال کننده اطلاعات وجود نخواهد داشت. شکل زير اينترفيس هاي اوليه و ثانويه موجود بر روي يک بر دصلي را (ازنماي نزديک) نشان مي دهد.
به منظور اتصال دو درايو به يک کابل IDE ، از يک نوع پيکربندي خاص با نام " Master " و " Slave " استفاده مي کند.با استفاده از پيکربندي فوق يک کنترل کننده درايو قادر به اعلام زمان ارسال اطلاعات توسط درايو ديگر براي کامپيوتر است . در چنين حالتي درايو Slave درخواستي را براي درايو Master ارسال تا اطمينان حاصل نمايد که آيا Master در حال ارسال اطلاعات است يا خير؟ در صورتيکه Master بيکار باشد به Slave اعلام تا عمليات ارسال داده توسط وي آغاز گردد. در صورتيکه درايو Master در حال ارسال اطلاعات باشد به Slave اعلام مي گردد که مي بايست در انتظار بوده تا زمانيکه عمليات ارسال داده توسط Master به اتمام رسيده و به Slave اعلام گردد.
از پين شماره 39 کانکتور براي تشخيص اتصال درايو Slave استفاده بعمل مي آيد. پين فوق حامل يک سيگنال خاص به منظور تشخيص حضور درايو Slave است . سيگنال فوق Drive Active/Slave Present )DASP) ناميده مي شود. توصيه مي گردد درايوMaster به کانکتور انتهائي کابل متصل و Jumper مربوطه به هارد در وضعيت Master قرار گيرد. Jumper مربوط به درايو دوم را در حالت Slave قرار داده و آن را به کانکنور مياني کابل متصل نمائيد. کنترل کننده ها به منظور تشخيص Master و يا Slave بودن يک درايو از Jumper هاي تنظيم شده استفاده خواهند کرد. هر درايو قابليت Master شدن و يا Slave بودن را دارا است .در صورتيکه صرفا" يک درايونصب شده باشد مي بايست درايو فوق بصورت Master باشد.