در هفته هاي اخير دوباره موضوع هارپ بالا گرفته است. در اين مقاله به بررسي اين موضوع مي پردازيم، دلايل موافقان و مخالفان ماهيت نظامي داشتن اين پروژه را ارائه مي کنيم. قضاوت با خود شما؟
اول از همه موافقان!!!
بدون شك، فجايع طبيعي در هر دوراني به وقوع پيوسته و خساراتي گاه جبران ناپذير به بار آورده اند. اما، آنچه امروز كمتر از گذشته طبيعي مي نمايد شدت عجيب و بي سابقه اين پديده هاي به ظاهر طبيعي است كه اغلب با بستر فصلي خود در ناهماهنگي كامل بسر مي برند. اين بي نظمي هاي آب و هوايي عموماً به حساب تأثيرات گازهاي گلخانه اي گذارده مي شوند. اما آيا حقيقتاً ارتباطي ميان تغييرات آب و هوا و اثرات گلخانه اي اين گازها وجود دارد؟ موضوعي كه مدت هاست سفره رسانه ها و فعالان صلح سبز را رنگين كرده و به بهانه اي براي توجيه علت هر فاجعه طبيعي تبديل گرديده است. اما، آنچه از همگان پنهان مانده و توجهات را كمتر به خود معطوف مي دارد، اين واقعيت است كه امروز خطري تازه، از نوعي ديگر، سراسر جهان را تهديد مي كند كه با تغييرات عجيب وضعيت آب و هوا در ارتباط است و در راستاي بلندپروازي هاي كشورهايي كه خود را يك «قدرت» و «ارباب جهان» مي دانند، عمل مي كند. و آمريكا يكي از همين اربابان «خودخوانده» است كه در ادامه بلندپروازي هاي «جنگ ستارگان» خود در تلاش براي دستيابي به سيستم تسليحاتي بسيار گسترده اي است كه قادر است اعماق زمين را در جست وجوي پايگاه هاي مخفي بكاود، تمامي اشكال ارتباطات هرتزي را متوقف سازد، بر رفتارهاي انساني تأثير گذارد، جريانات آب و هوايي را تغيير دهد، هواپيماها را همانند مايكروفري كه به كمك امواج كوتاه عمل مي كند، در آسمان «بريان» كند، و يا انفجارهايي به قدرت يك بمب اتمي پديد آورد. اما، نه فقط آمريكا... و اگر چه «به ظاهر» هيچ نشاني حكايت از استفاده از اين تكنولوژي مرگبار ندارد، اما موضوع آنقدر جدي است كه سازمان ملل در حاشيه بحث هاي خود پيرامون تأثيرات گازهاي گلخانه اي بر آب و هوا، پرداختن به مسئله «جنگ زيست محيطي» را نيز آغاز كرده است. هرچند كه، به رغم اطلاعات علمي موجود مسئله دست بردن در وضعيت آب و هوا با اهداف نظامي هرگز بخشي از برنامه سازمان ملل درمورد تغييرات آب و هوا نبوده، پيامدهاي تكنولوژي نظامي بر وضعيت آب و هواي جهان محور هيچ گفتماني را تشكيل نداده و هيچكس را نيز نگران نكرده است. و بحث هاي جاري پيرامون تغييرات آب و هوا كه صرفا بر موضوع گازهاي گلخانه اي متمركزند، نيز به هيچوجه اهداف استراتژيك و دفاعي واشنگتن را به زير سؤال نمي برد.
.jpg)
پايگاه هارپ در نزديکي کوه سانفورد در آلاسکا
تكنيك هاي تغيير محيط زيست به اهداف نظامي بخشي از تحقيقاتي را تشكيل مي دهندكه اطلاعات چنداني درمورد آنها در دست نيست، چراكه در پس ديگر پروژه هاي ارائه شده با هدف بهبود شرايط زيست محيطي پنهان اند. با اين حال، «لوك مانپائي» پژوهشگر محيط زيست، خاطرنشان مي سازد، «از سال هاي دهه 1950، گزارش ها و بيانيه هايي رسمي در آمريكا انتشار يافته است كه بر فوايد نظامي تكنيك هاي تغيير شرايط آب و هوا تأكيد دارند. و از آن زمان، تحقيقات در جهت كنترل عناصر طبيعي هرگز متوقف نگرديده، حداكثر آن كه كنوانسيون سال 1977 پيرامون ممنوعيت استفاده از تكنيك هاي تغيير محيط زيست با اهداف نظامي و يا هر هدف خصومت آميز ديگر، از سرعت اين تحقيقات كاسته است.»
پروژه «هارپ» (High-Frequency Active Auroral Research Program HAARP) ، جايگزين زميني طرح «جنگ ستارگان»، به واسطه قدرت هاي متعدد و خارق العاده اي كه پديد مي آورد، «سلاح نهايي» آمريكا محسوب مي گردد. با «هارپ»، ارتش آمريكا قادر خواهد بود طرح «جنگ ستارگان» خود را در شكلي اقتصادي تر، اما بسيار خطرناكتر، از سر بگيرد، با اين تفاوت كه اين بار طرح برروي كره زمين انجام مي پذيرد.
آيونوسفير چيست و کجاست؟
لايه ي آيونوسفير در بالاترين لايه ي اتموسفير (Atmosphere) قرار دارد.
.jpg)
اين لايه تشعشات خطرناک "ماوراي بنفش" و "اکس ري" خورشيد را جذب کرده و مانند سقفي از ورود آنها به زمين جلوگيري مي نمايد تا زندگي بر روي کره زمين امکان پذير گردد. همچنين به دليل محيط الکتريکي موجود در آيونوسفير از اين لايه براي انعکاس امواج راديوئي به اطراف زمين استفاده مي شود. اگر اين لايه به هر دليلي دچار اختلال شود تاثيرا ت بسيار زيادي بر روي زمين گذاشته و زيستن را مختل مي کند.
هارپ چيست؟
«هارپ» يك فرستنده امواج الكترومغناطيسي است كه آسمان را هدف گرفته، الكترون هاي آزاد لايه يونوسفر را در بالاي آتمسفر در ارتفاع حدود 275كيلومتري كه از دمايي معادل 1400 درجه سانتيگراد برخوردار است، «منقلب» مي سازد و با اين كار مقادير زيادي انرژي به آنها منتقل مي كند. بدينسان، دما مي تواند تا 20 درصد افزايش يافته، اين مناطق را كاملا منبسط سازد.
در واقع، همه چيز از سال هاي دهه 60 و ارائه طرحي به منظور تسهيل ارتباط با زيردريايي ها آغاز گرديد. چراكه، تنها راه ارتباط با زيردريايي ها كه به دليل قرار گرفتن در اعماق آب ها فاصله بسياري با سطح دارند، استفاده از امواجي با طول موج بسيار كوتاه است. اما، استفاده از اين گونه امواج نصب آنتن هاي بسيار بزرگ را مي طلبد. بنابراين، آنچه اين طرح بايد ميسر مي ساخت، ايجاد آنتني عظيم آنهم در لايه هاي فوقاني آتمسفر بود.
با دستكاري در اين تزريق نيرو به يونوسفر، نوسانات وسيعي در اين لايه حاصل گرديده، آن را به آنتني با طول موج هاي بسيار مهم و فركانس هاي بسيار پايين (از 40 هرتز تا يك هزارم هرتز!) تبديل مي كند. برد اين امواج بدين ترتيب به هزاران كيلومتر رسيده، آنها را قادر مي سازد در هر چيزي بر روي كره زمين حتي بدن انسان، نفوذ كنند.
.jpg)
آنتن هاي هارپ (HAARP) در آلاسکا
«هارپ» پروژه مشترك نيروي هوايي و دريايي آمريكاست، اگرچه روس ها نيز از خيلي پيش بدان توجه دارند و اروپايي ها نيز به رغم اعتراض هايشان در خفا و از نزديك آن را دنبال مي كنند. چرا كه، كدام قدرت از تسلط كامل بر كره زمين و افراد بشر بيزار است؟
در عمل «هارپ» به چه چيز شباهت دارد؟
درواقع، پروژه «هارپ» از تأسيساتي گسترده تشكيل گرديده كه چندين هكتار از زمين هاي «گاكونا»- منطقه اي كوچك در شمال شرقي «آنكوريج» آلاسكا- را به خود اختصاص مي دهد. اين محل چندان نيز دورافتاده نيست، چراكه تأسيسات مزبور در جوار ذخاير گازي و نفتي متعلق به شركت «آركو» (Arco) قرار دارد كه درعين حال امتيازات تكنولوژيك تشكيل دهنده «هارپ» را به خود اختصاص مي دهد وشركت پوششي اين تجهيزات نيز هست.
علاوه براين، «هارپ» به يكي از قدرتمندترين رايانه هاي كره زمين- كه در «دانشگاه آلاسكا» در «باتروويچ بيلدينگ» نصب گرديده- مرتبط است. درخصوص ظاهر آن نيز بايد گفت كه محيطي وسيع و بدون درخت است كه در آغاز 48 آنتن 20متري در آن نصب گرديده بود. هريك از اين آنتن ها به فرستنده اي به قدرت يك ميليون وات متصل است. اين آنتن ها امواج مافوق کوتاه ELF/ULF/VLF را توليد و به آيونوسفير پرتاب مي کنند. طبق اين پروژه، سپس بر تعداد اين آنتن ها و قدرت و رقم فرستنده ها افزوده شده، قدرت نهايي به يك ميليارد وات افزايش يافت كه از 360 آنتن به دست مي آمد. فرستنده ها توسط 6 توربين به قدرت هريك 3600 اسب بخار تغذيه مي شوند كه 95 تن مازوت در روز مي سوزانند.
اصولا امواج آنتن ها پس از اصابت به آيونوسفير و بازگشت به زمين قادر اند نه تنها به عمق دريا بروند بلکه فرا تر رفته و به اعماق زمين نيز وارد ميشوند و عملکرد آن بمانند "راديو ترموگرافي" (Radio Thermography) است که امروزه ژئولژيست ها براي اکتشافات مخازن مختلف شامل گاز و نفت استفاده مي کنند. وقتي يک موج کوتاه "راديو ترموگرافي" به داخل زمين فرستاده ميشود به لايه هاي مختلف برخورد کرده و آن لايه ها را به لرزه مي آورده و از لرزش صدايي با فرکانسي مخصوص توليد و به سطح زمين باز ميگرداند و ژئولژيست ها از صداي بازگشتي قادرند مخازن زيرزمين را شناسايي کنند.
با اين تفاوت که راديو ترموگرافي سيستمي است که با قدرتي به کوچکي 30 وات لايه هاي زير زميني را به لرزه درمي آورد و حال آنکه هارپ سيستم فوق الاده پيشرفته تري است که همان لايه هاي زمين را مي تواند با استفاده از قدرتي برابر با 1,000,000,000 (يک ميليارد) تا ,10,000,000,000 (ده ميليارد) وات بلرزاند! بديهي است که هر چقدر قدرت امواج بيشتر مي شود, تاثيراتش بر روي آيونوسفير و اثرات ذره بيني آن بالاتر مي رود.
تكنولوژي مورد استفاده پروژه «هارپ» براساس تجاربي پنهان كه سال هاست در اين منطقه كوچك انجام مي پذيرد، استوار بوده و پيشرفت هاي بسياري داشته است. هدف عمده «هارپ» كه در اصل يك سلاح كشتار جمعي است كه بخشي از برنامه نظامي «جوينت ويژن 2020» (Joint Vision 2020) آمريكا به حساب مي آيد، عمدتا بر دانش دما و كنترل انديشه به منظور آزمايش بر روي مردم متمركز مي گردد. اين طرح به ظاهر با هدف كاوش ذخاير نفتي و كاني ارائه گرديده است، اما اهداف پنهان آن خطري براي بشريت محسوب مي شود.
هدف از استفاده از اين قدرت چيست؟
.jpg)
از نمودار فوق متوجه مي شويد که آيونوسفير گداخته شده (به رنگ قرمز ديده مي شود) و سپس مثل يک قلب شروع به تپش ميکند و از اين تپش ها، فرکانس هاي فوق کوتاه توليد شده که پس از اصابت به زمين به داخل آن نفوذ مينمايد و در توضيحات زير مشاهده خواهيد کرد که چگونه از اين فرکانس فوق کوتاه و نيرومند، زمين زلزله و خرابي توليد ميگردد.
براي درک چگونگي ايجاد زمين لرزه يک مثال بزنم: وقتي شخصي صحبت ميکند، اول تارهاي صوتي او ميلرزند (مثل لرزش هاي ايجاد شده در آيونوسفير). از اين لرزش فرکانس صوتي توليد شده و پس از اصابت به پرده گوش شنونده، پرده گوش او را ميلرزاند (مثل به لرزه در آوردن لايه هاي زير زمين به سبب اصابت فرکانس هاي توليد شده از آيونسفير) و سپس در گوش صدا توليد شده و شنونده آنرا به شنود.
با کمي فکر کردن مي توان متوجه اين شد که تکنولوژي هارپ "با ويژگي معادن يابي" براي پيدا کردن مخزن هاي گازي و نفتي ساخته نشده است! زيرا براي پيدا کردن مخازن نياز به يک ميليارد وات نيست و يک ترموگراف براي اين کار کافيست. با توجه به تاثيرات هارپ بر روي آيونوسفير و نهايتا تاثيرات آن بر روي زمين و وضعيت آب و هوا، مي بايد در مورد اين تکنولوژي کمي جدي تر فکر کنيم. اين تغييرات شامل خشکسالي در مناطقي که تا به حال بي سابقه بوده است، بارندگي هاي سيل آسا در جاهايي که به خشک بودن معروف هستند، طوفان ها و سونامي ها و ساده تر از همه ايجاد زلزله را ميتوان براي هارپ به شمار آورد.
ناگفته نماند که امواج بازگشتي از آيونوسفير، پس از ورود به عمق دريا ميتوانند صدمات جاني براي موجودات دريايي، به خصوص نهنگ ها و دلفين ها را در بر داشته باشند.
يك پروژه 30ميليون دلاري
در پس اين تحقيقات كه در زمينه فركانس هاي بالا انجام پذيرفته و در آفاق شمالي به اجرا درمي آيد، در وهله نخست يك پروژه 30ميليون دلاري نهفته است كه ارتش آمريكا مي كوشد آن را تحقيقاتي در منطقه يونوسفر جلوه دهد. بانيان اين طرح به منظور جلب اعتماد افكار عمومي از هيچ تلاشي- چه به لحاظ انرژي و وقتي كه صرف آن مي سازند، و چه به لحاظ دلارهايي كه در راه تبليغات هزينه مي كنند- فروگذار نيستند. معهذا، هنگامي كه مي دانيم طرف هاي اصلي قرارداد نيروي دريايي و هوايي و وزارت دفاع آمريكا هستند، باور اين مطلب كه پروژه مزبور فاقد اهداف نظامي است، بسيار دشوار مي گردد.
هارپ از کجا آمد؟
به طوررسمي، دانشمنداني كه بر روي اين فرستنده راديويي غول پيكر كار مي كنند، قصد مطالعه بر روي يونوسفر را دارند. با اين حال و در پس پرده، «هارپ» از لايه يونوسفر بهره گرفته، آن را به سلاحي ساخته شده از انرژي مبدل مي سازد.
يونوسفر لايه فوقاني استراتوسفر بوده، از اجزاي يونيزه بسيار پرباري تشكيل گرديده است. اين لايه از ارتفاع متوسط 48كيلومتري سطح زمين آغاز مي شود و تا ارتفاع 600كيلومتري بالا مي رود. وجود اين لايه كه تراكم انرژي در آن بسيار بالاست، براي سياره ما حياتي است، چراكه همانند لايه اوزون نقش اساسي «سپر» را ايفا و ما را در برابر پرتوهاي زيانبار خورشيد محافظت مي كند. لايه يونوسفر ازجمله اجزايي را كه بار الكتريكي داشته و از «بادها و توفان ها»ي خورشيدي و كيهاني به وجود مي آ يند، «جذب» خود مي سازد. تحقيقاتي كه از يك قرن پيش توسط تعدادي از دانشمندان انجام پذيرفته است، نشان مي دهد كه اين «مانتوي انرژي» كه از زمين محافظت به عمل مي آورد، مي تواند به كمك يك تكنولوژي مناسب به سلاحي استراتژيك و بسيار مهم مبدل شود.
«هارپ» براساس تحقيقات «برنارد ايستلاند» طراحي گرديده كه خود از تلاش هاي «نيكلاتسلا»، يك دانشمند كروات و مخترع نبوغ اوايل قرن بيستم- كه جريان آلترناتيو و نيز جريان سه فازه را مديون وي هستيم- الهام گرفته است. «تسلا» از جمله روندي را بنيان نهاد كه اجازه مي داد مقادير بسيار بالايي از انرژي الكتريك بدون كمك كابل در فاصله اي 42 كيلومتري انتقال يابد. وي بخش اعظم تحقيقات خود را به «انرژي يونوسفريك» و پديده هاي الكترومغناطيسي اختصاص داد. تأمين هزينه تحقيقات «تسلا» را «جي پي مورگان» بانكدار و شركت «وستينگهاوس» برعهده داشتند، اما اين حمايت بعدها به دلايل مالي متوقف گرديد.
اندكي كمتر از يك قرن بعد، «برنارد ايستلاند» با استفاده از تحقيقات اوليه «تسلا» در زمينه انرژي الكترومغناطيسي، بين سال هاي 1987 و 1994 نتايج 12 تحقيق خود را به ثبت رساند كه ساختار پروژه «هارپ» و تكنولوژي هاي مشتق از آن در زمينه تسليحات را تشكيل مي دهند. اما، امروز مالك اصلي امتياز اختراعات ثبت شده ديگر «ايستلاند» نيست، بلكه شركت «آپتي-آركو» (Apti-Arco)، يك كنسرسيوم نفتي است كه در پس خود نيروي دريايي و هوايي و نيز وزارت دفاع آمريكا را دارد. از هنگام ثبت تحقيقات «ايستلاند»، هرگونه تحقيقي در زمينه انرژي الكترومغناطيسي- حتي با اهداف پزشكي- مسدود گرديده و بدينسان، ميدان بسيار نويدبخش وسيعي از علوم و پزشكي به انحصار منافع ارتش آمريكا درآمده است.
جنگ امواج؟!
تمامي تكنولوژي به كاررفته در «هارپ» برپايه نشانه روي مجموعه اي از امواج بلند به سمت يونوسفر، و سپس مشاهده نتيجه آن استوار است. پيامد بمباران منطقه اي مشخص از يونوسفر به كمك امواج بلند، ايجاد آينه مجازي عظيمي است كه همانند يك آنتن عمل مي كند. اين آنتن مجازي فركانس هايي بسيار كوتاه رابه زمين ارسال مي دارد. براي تصوير بهتر عمل صورت گرفته، مي توان گفت كه علاوه بر آنتن مجازي كه بدين شكل در آسمان پديد آمده است، نوعي «مايكروفر» عظيم در بخشي مشخص از يونوسفر به وجود مي آوريم. و واي به حال هواپيماها و موشك هايي كه در اين لحظه از آسمان عبور كنند! برحسب قدرت فرستنده ها، مي توان همچنين سيستم هاي راهنماي الكترونيكي، رادارها و ديگر دستگاه هاي راديويي اين موشك ها و فضاپيماها را كاملاً مختل و يا آنها را به سادگي «كباب» كرد!
از ديگر سو، به لطف آنتن مجازي تشكيل شده از امواج فوق كوتاه، اين امكان نيز پديد مي آيد كه پوسته زمين تا اعماق بسيار زياد اسكن و به نوعي راديوگرافي شود. بدين ترتيب، نظاميان آمريكايي با افتخار تمام مدعي اند كه به كمك «هارپ» ديگر هيچ كشوري قادرنخواهد بود پايگاه هاي مخفي زيرزميني خود را كه پناهگاه سلاح هاي هسته اي هستند، پنهان نگاه دارد... طبق تحقيقات كارشناسان تسليحاتي آمريكا، همچنين مي توان با زيردريايي هايي كه در اعماق آب در دورترين نقاط اقيانوس ها سير مي كنند، ارتباط برقرار كرده، هر نوع موشك يا هواپيمايي - حتي هواپيماهاي «فريتو» - را كه وارد فضاي هوايي آمريكا شوند، رديابي و يا نابود كرد. هدف نهايي، ايجاد يك سپر محافظ كلي است كه قادر باشد اهداف دشمن- اعم از هسته اي يا متعارف- را از يكديگر متمايز ساخته، به شيوه اي متناسب به آنها «بپردازد». و بالاخره، هدف «هارپ» به ويژه جلوگيري از برقراري كليه ارتباطات راديويي و ماهواره اي دشمنان در منطقه اي مشخص است. علاوه بر اين، با تحقق اين پروژه، صاحبان آن خواهند توانست سيستم ارتباطاتي خود را به سيستمي تقريباً غيرقابل نفوذ مبدل سازند.
استفاده از امواج و خواص الكترومغناطيسي آنها سلاحي است كه به شكلي وحشتناك مؤثر واقع مي گردد. دكتر «روزالي برتل» تاكيد دارد كه آمريكايي ها آزمايشات خود پيرامون اين گونه تسليحات را از چهل سال پيش پنهان از ديد همگان و با ناديده شمردن كنوانسيون هاي بين المللي آغاز كرده اند. بدينسان، پروژه هاي متعددي شكل گرفته است كه عبارتند از: «آرگوس» (1958، Argus)، «استارفيش» (1962، Starfish)، «سولار پاورساتلايت» (1968و 1967، Solar Power Satellite)، «اسپيس شاتل اكسپريمنتز (1985، Space Shuttle Experiments)، «مايتي اوكز» (1986، Mighty Oaks) و يا «ديزرت استورم» (1991، Desert Storm).
در تمامي اين پروژه ها، به دلايل و بهانه هاي گوناگون چون قطع ارتباطات دشمن، سلاح هاي پلاسمايي و...، هدف جز بازي با يونوسفر و يا برخي امواج نبوده است. بنابراين، «هارپ» آخرين فصل اين پروژه هاست. آمريكايي ها حتي قصد دارند شبكه اي واقعي از ايستگاه هاي مشابه «گاكونا» در سراسر جهان پديد آورند و بدين گونه، نوعي سپر قابل تغيير برحسب اوضاع و احوال و شرايط براي خود برقرار سازند و بسياري از ديگر قدرت ها نيز همين سودا را در سرمي پرورانند. در راستاي اين هدف است كه مي بينيم مجموعه هاي تحقيقاتي ديگري پيرامون يونوسفر، ازجمله در پورتوريكو، نروژ (ترومسو)، پرو (خيكاماركا)، روسيه (در نزديكي مسكو) و يا «نيژني نوگورود» در اوكراين يا تاجيكستان به وجود آمده است.
بدينسان، مشاهده مي كنيم كه در پس اين پروژه تحقيقاتي به ظاهر ساده «هارپ» سلاحي مخوف نهفته است، و اين سلاح مخوف چنين امكاني را فراهم مي آورد كه برحسب باند فركانس به كار گرفته شده (بسيار بلند و يا فوق كوتاه)، تاثيرات خاصي- مانند كاوش در اعماق زمين از طريق اسكن آن، قطع كليه ارتباطات هرتزي (جنگ خليج فارس در سال 1991)، تغيير رفتار انساني (جنگ خليج فارس، افغانستان)، تغيير آب و هوا، «ذوب» هرگونه دستگاه پرنده در آتمسفر (جنگ ستارگان)، ايجاد زمين لرزه ها و توفان هاي ويرانگر، انفجارات قدرتمند در ارتفاعات (جنگ خليج فارس)- از فاصله دور بر محيط زيست گذارده شود. نظاميان پنتاگون بر اين ادعا هستندكه قدرت انتقال اين سيستم بسيار زياد و تا بدان حد است كه يونيزاسيون لايه هاي فوقاني آتمسفر را برمي انگيزد و آن را به آينه اي بازتاب دهنده مبدل مي سازد، و بدين گونه است كه با استفاده از اين پديده امكان برقراري ارتباط با واحدهاي دريايي و هوايي فراهم مي آيد.
فجايع طبيعي يا حمله نظامي؟
اتحاد شوروي سابق و آمريكا از سال هاي 1950 تمامي توجه خود را معطوف آتمسفر ساختند. دانشمندان اين دو قدرت متوجه شده بودند كه ارسال امواج يونيزه كننده بسيار قوي امكان تغيير آب و هوا را فراهم مي آورد. در اواسط دهه 1970، مهندسان شوروي تمامي تلاش خود را براي دستكاري يونوسفر به كار گرفتند و فرستنده قدرتمند خود را به كار انداختند. بدينسان، مردم آلاسكا زمستاني به طور استثنايي گرم را پشت سر گذاردند، براي نخستين بار در ميامي و جزاير باهاما كه عملاً در خط استوا قرار دارند، برف باريد، و شوروي نيز از زمستاني ملايم بهره مند گرديد.
ايجاد نوعي آب و هوا در يك منطقه و يا يك كشور صرفاً با كاهش احتمال آن در منطقه اي ديگر ميسر مي گردد. در سال 1973، هندوراس كشور آمريكا را متهم كرد كه با دزديدن باران و تغيير مسير توفان «في في» با هدف نجات صنعت جهانگردي خود، اين كشور را با خشكسالي عظيمي روبرو ساخته است. اين توفان خساراتي به بار آورد كه در تاريخ هندوراس بي سابقه بود! السالوادور نيز اتهاماتي مشابه به آمريكا وارد آورد، و ژاپن مدعي شد كه با ايجاد توفان در «گوام»، باران لازم براي ادامه حياتش را دزديده اند. در اين حال، (زيمبابوه كنوني) و اسرائيل به دزديدن باران كشورهاي همسايه متهم شدند. طبق شايعات، دگرگوني عظيم آب و هوايي سال هاي 83-1982 ناشي از پديده «ال نينو» در اقيانوس آرام نيز براثر اقدامات شوروي در يونو سفر پديد آمد. اما، به شكلي شگفت انگيز بازگشت «ال نينو» پس از آن تأثيراتي مشابه برجاي نگذارد.
در دسامبر 1975، «هوارد بنديكت» خبرنگار آسوشيتدپرس، در گزارشي پيرامون جنگ آب و هوايي باعنوان «آب و هوا، سلاحي مخفي؟»، درمورد علت تكذيب وجود چنين سلاح هايي از سوي سخنگويان آمريكايي و روس نوشت: «اگر آنها اعتراف كنند كه از سلاح هاي برتر آب و هوايي برخوردارند، تصور واكنش مردم چندان دشوار نخواهد بود. چراكه، كمترين ناهنجاري آب و هوايي آنها را به اين فكر مي اندازد كه: جنگ است!»
و البته، نگران نكردن افكار عمومي يك اولويت است و رسانه هاي تحت كنترل كشورها در اين راستا بسيار مي كوشند. در فرانسه كه سانسور درمورد پديده هاي آب و هوايي كامل است، تنها يك نويسنده- «ژان مارك فيلترمن» كتابي درمورد جنگ آب و هوايي به نگارش درآورد كه «سلاح هاي تاريكي» نام دارد. «ژان موسي برتبرگ»، خبرنگار هفته نامه «و.اس.د» نيز اين شهامت را يافت كه بنويسد: «سرويس هاي مخفي به دنبال تخيلات خود مي روند. توفان هاي دسامبر1999 پديده اي طبيعي بود يا حمله تروريستي؟» اين روزنامه نگار در تحقيقاتي پيرامون سرويس هاي ويژه و نظامي مختلف آمريكا در سال 1970 فاش ساخت كه «زبيگنيو برژينسكي» در كتابي پيرامون كنترل وضعيت آب و هوا تحت عنوان «بين دونسل»، پرده از برنامه نظامي جنگ مخفي جديد آمريكا برداشته است. جنگي نامرئي با هدف نابودي بخش هاي مختلف توليد در كشورهاي رقيب: «تكنيك هاي تغيير آب و هوا مي تواند در راستاي ايجاد دوران هاي طولاني خشكسالي و يا باراني به كار رود.» سلاحي خاموش براي جنگي بي صدا!
از کاربرد هاي هارپ:
1- ايجاد موج Extreme Low Frequency ( ELF) با فرکانس از 1 تا20 هرتس به توسط آيونوسفير، که با برخورد امواج هارپ توليد شده و سپس به زمين فرستاده مي شود و تا اعماق 35 کيلومتري زمين نفوذ نمايد که پس از برخورد به لايه هاي مختلف زير زميني توليد صدا نموده و در پي آن ايجاد زلزله مي نمايد.
30 دقيقه قبل از زلزله ي سيچوان (Sichuan) در چين در سال 2008، واکنش گذاختگي آيونوسفير در آسمان مشاهده ميشد و در پي آن زلزله هولناک 8 ريشتري در آنجا بوقوع پيوست.
.jpg)
2- با قابليت تکنولوژي "ترموگرافي" مي تواند کليه اطلاعات معدن هاي زير زميني کره زمين را در اعماق کم شناسايي کند و کليه تاسيسات زير زميني کشورهاي ديگر را دقيقا زير مطالعه قرار دهد.
3- ايجاد سونامي، خشکسالي، آتش فشان، سيل ها، طوفان هايي نظير طوفان کاترينا در نيواورلئان (New Orleans) طوفان گانو عمان .
4- انتقال نيروي برق از محل تاسيسات هارپ به نقطه ي ديگر از زمين و همچنين انتقال برق از زمين به ماهواره ها.
5- ايجاد اختلال و کنترل فرکانس هاي نوري مغز در سطوحي به وسعت شهرها و کنترل انسانها از راه دور و ايجاد "غش" و توليد "وهم" در مغز انسانها.
6- ايجاد اختلال در جريان برق و قطع برق شهري و اختلال در کار کامپيوتر هواپيماهاي مسافربري ، جت هاي جنگنده، کشتي ها، زير دريايي ها و غيره.
7- ايجاد انفجار هاي عظيم زير زميني با قدرت بمب هاي اتمي و بدون توليد اشعه هاي راديو اکتيو (Radioactive).
8- اختلال درعملکرد طبيعي آيونوسفير که چرخش زمين را در کنترل دارد. احتمال بسيار ميرود که درصورت دستکاري هاي متناوب تاثيراتي در حرکت چرخشي زمين ايجاد گردد، بدين صورت که يا چرخش را سرعت بخشيده و يا کند نمايد.
9- ايجاد ديوارهاي راديويي ضد هواپيما و ضد موشک.
مي توان به راحتي گفت که همه اسلحه هاي جنگي معمول و متداول امروزه در مقابل با اين تکنولوژي جديد کاملا متروکه به شمار ميايند به گونه اي که "هارپ" ميتواند با يک عملکرد کليه کامپيوتر هاي يک هواپيما را از فواصل دور از کار انداخته و آنرا سقوط دهد.
اگر به نمودار زلزله در آلاسکا، که مجموعه ي هارپ در آن واقع است دقت کنيم متوجه افزايش بسيار غير طبيعي را در سال 1381 مشاهده مي کنيم که تعداد زمين لرزه ها به يکباره چهار برابر سال هاي قبل مي شود. اين تغيير ناگهاني شايد به دليل آزمايشات تحقيقاتي مسئولين هارپ در اين ايالت باشد. اطلاعات زير از از وب سايت "مرکز اطلاعاتي زمين لرزه آلاسکا" به دست آمده است.
.jpg)
9/4773 ميانگين بين دهه ي 1367-1377
4/18658 ميانگين بين دهه ي 1377-1387
افزايش در دهه اخير برابر با : 8/290
زلزله در بندر لنگه:
در تالار گفتگوي وب سايت پي سي ورلد مطلبي که شخصي با نام "عادل کهن" (adelkohan) در مورد وقوع زلزله هاي پي در پي بندر لنگه نوشته بود که در زير مشاهده مي کنيد:
"من ساکن بندرلنگه هستم، شهري کوچک در کنار خليج فارس.
دو هفته قبل زلزله زياد ميومد که کمتر از 3 ريشتر بود. اين زلزله ها تا دو هفته ادامه داشتند. در موقع زلزله بعضي از قسمت هاي دريا براي چند لحظه قرمز ميشد و در اين دو هفته ماهي ها ميمردند و بعضي ها هم سوخته بودند. بعد چند روز بوي بد (مثل بوي فاضلاب) از طرف دريا به سمت شهر اومد.
در اخبار استان گفته بود که اين به خاطر جلبک هاي سمي در دريا است (که من در اين 27 سالي که در بندرلنگه بودم جلبک سمي نشنيده بودم). بعد از اين اعلام کرد که ماهي هاي بعضي مناطق استان را کسي مصرف نکند.
من خودم وقتي يک هفته زلزله پشت سر هم ميکرد گفتم حتما کوه آتشفشان توي دريا است. حالا نظر دوستان چيه..."
چه چيز ديگري غير از هارپ مي تواند باشد؟
ماجراي دلفين ها؟
.jpg)
در سال 1386 , 152 دلفين در خليج فارس به طور غير منتظره در دو نوبت به فاصله يک ماه مرده و به ساحل دريا کشيده شدند. دسته ي اول شامل 79 دلفين و دسته دوم هم 73 دلفين بود.
دليل هاي مختلفي براي مرگ اين دلفين ها آورده شد ولي هيچ کدام قانع کننده نيستند. اين دلفين ها کاملا مشخص است که سوخته اند! اينکه "خودکشي" کرده اند، يا اينکه به خاطر "فعاليت هاي صيادي" مرده اند جوابگوي سوختگي بدن هاي آنها را نيست!
به گزارش خبرگزاري آفتاب "علت مرگ 73 دلفين ديگر كه يك ماه پس از حادثه نخست رخ داد را نيز اين كارشناسان بينالملللي در گزارش خود، ‘عوامل طبيعي’ اعلام كردهاند كه در اين گزارش هنوز عوامل طبيعي ناشناخته است و ميتواند ‘شوک’ يا ‘استرس’ باشد كه در نتيجه آن يكي از دلفينها به سمت ساحل آمده و مابقي نيز به دنبال آن آمدهاند يا يكي از آنها براي شكار ماهي به سمت ساحل آمده و بقيه نيز آمدهاند و در ساحل كه شيب ملايمي دارد، گير كردهاند." 2/12/1386
آيا پاسخ به سئوال مرگ دلفين ها در خيلج فارس "هارپ" نيست؟
.jpg)
آيا اين اثر سوختگي نيست؟
واکنش هاي جهاني
اجراي پروژه «هارپ» بسياري از دانشمندان و كارشناسان تسليحاتي، و نيز نمايندگان پارلمان اروپا را بسيار نگران كرده است. به طوري كه، يك كارشناس انرژي به نام «گراتان هيلي» كه مشاورت نمايندگان پارلمان اروپا را برعهده دارد، هم اكنون درحال جمع آوري اسنادي است تا به كمك آنها بتواند به اين طرح «پايان جهاني» خاتمه بخشد. و «مگوا هالووت»، نماينده بلژيكي كه رياست گروه سبزهاي پارلمان اروپا را عهده دار است، مسئوليت اين پرونده را به عهده گرفته، مسئوليت رسمي پيگيري درخواست هاي اعضاي گروه خود براي توضيح و وادار ساختن پارلمان اروپا به فشار بر ناتو- و از اين طريق، وادار كردن آمريكا به پاسخ به تمامي سؤالات لازم-، با اوست. «مگدا هالووت» تأكيد دارد كه اين نوع تسليحات علاوه بر پيامدهاي زيست محيطي، مي تواند آزادي هاي فردي و دموكراسي را نيز به خطر اندازد.
از ديگر سو، بسياري از دانشمندان، پژوهشگران، روزنامه نگاران و فعالان محيط زيست به اميد كشف چهره واقعي و پنهان پروژه «هارپ» كه از سوي نيروي هوايي و دريايي آمريكا يك برنامه تحقيقاتي «ساده و بي خطر» معرفي شده است، نقش كارآگاه خصوصي را در ارتش آمريكا ايفا مي كنند. قدر مسلم آن كه، هيچگونه اتفاق نظري در مورد اين پروژه در آمريكا وجود ندارد و شهروندان آن به استفاده از اين گونه روش هاي «علمي» به شدت معترضند. مانند دكتر «روزالي تربل»، يك شخصيت علمي رده بالا و بسيار شناخته شده كه در دوران رياست جمهوري «ريگان» مسئوليت تحقيقات پيرامون تأثيرات پروژه تسليحاتي «جنگ ستارگان» را برعهده داشته است. وي كه درحال حاضر مشاورت پارلمان اروپا را عهده دار است، تأكيد مي كند كه دانشمندان نظامي آمريكا تمامي توجه و تلاش خود را بر روي سيستم هاي آب و هوايي به عنوان يك سلاح بالقوه متمركز ساخته اند.
در سال 1995، كتابي با عنوان «فرشتگان با اين هارپ نمي نوازند» (توضيح م. «هارپ» معناي ساز «چنگ» را دارد كه در اين جا نويسنده منظور خود را با بازي با اين واژه ادا كرده است) كه پروژه «هارپ» را محكوم مي كند، در شمار پرفروش ترين كتاب سال آمريكا قرار گرفت.
پروژه «هارپ» درواقع به لطف انتشار مقالات متعددي در روزنامه ها و نيز برنامه هاي متعدد تلويزيوني در اين زمينه، افشا گرديد و در پي اين افشاگري، موجي از مخالفت ها در برابر اين پروژه شكل گرفت. از ميان مخالفان اين طرح، اطلاعات ارزشمند دو دانشمند به نام هاي «ريچارد ويليام» (شيمي دان) و پروفسور «زيلينسكي» (فيزيكدان آلماني و متخصص الكترونيك كوانتومي) به نگارش كتب متعددي پيرامون «هارپ» انجاميد. به گفته اين كارشناسان، قدرت عظيم ارسال انرژي ايستگاه «گاكونا» مي تواند برآب و هواي هر كشوري تأثيرگذارده، پيامدهاي مثبت و يا فجايع بي شماري از قبيل زلزله هاي شديد، سيل ها، تسونامي ها و... به بار آورد. بدينسان، پروژه «هارپ» كه مكمل زميني طرح «جنگ ستارگان» است، به دليل ماهيت ويژه سيگنال انتشار خود «سلاح نهايي» آمريكا محسوب مي شود.
نظرات مخالفان در قسمت دوم مقاله درج شده است.
اين ها نظرات موافقان ماهيت نظامي پروژه هارپ بود.
حالا نظر شما چيست؟
منابع تحقيق :
سايت هاي هارپ آلاسكا، مولتي مانيا، ارت پالس، كنسپيراسيون، موندياليزاسيون، آلترانفو، سيتي نت،ژئو ليبرتر،بيلبيت نامبرز.
كيهان
mouood.org
Shia-news.com
خبرآنلاين
Wikipedia