جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
آلفرد نوبل ، ديناميت و جايزه نوبل (1)
-(7 Body) 
آلفرد نوبل ، ديناميت و جايزه نوبل (1)
Visitor 272
Category: دنياي فن آوري
آلفرد برنارد نوبل (21 اکتبر 1833، استکهلم، سوئد – 10 دسامبر 1896، سان‌رمو، ايتاليا) شيمي‌دان، مهندس، مبتکر و اسلحه‌ساز سوئدي است که به عنوان مخترع ديناميت شناخته مي‌شود. او از سال 1894 تا روز فوتش صاحب اسلحه‌سازي بزرگ بوفورس بود و در تغيير آن از يک کارخانه ذوب آهن به يک توپخانه سازي مدرن و يک کارخانه توليد مواد شيميايي نقشي اساسي داشت. «نوبل»، حدودا صاحب هزار اختراع بوده که امتياز سيصد تا از آنها را به ثبت رسانده‌است. او براي رسيدن به نتيجه‌ي کار، به هر نوع خطري تن مي‌داد. علاقه و توجه او در زمينه‌ي ماده‌ي نيتروگليسرين، در «پاريس» بيدار شد، در «پترزبورگ»، به اوج رسيد و در« استکهلم» به فاجعه انجاميد.
وي در آخرين وصيت نامه خود سرمايه حيرت انگيزش را براي تامين هزبنه‌هاي جايزه? نوبل اختصاص داد. عنصر شيميايي نوبليم به احترام او نام‌گذاري شده‌است.

پيشينه? فردي

نوبل، نوه? يکي از دانشمندان قرن هفدهم ميلادي، اولاس رودبک (1630-1708)، فرزند سوم امانوئل نوبل (1801-1872) و آندريته آلسل (1805-1889) بود.
خانواده‌ي «نوبل» در اصل نامشان «نوبليوس» بوده و در شرق« نُبه‌لو»، در استان «کريستين‌استاد» زندگي مي‌کرده اند و نام آنها از حدود سالهاي 1600 براي مردم جهان شناخته‌شده بوده‌است.
او که متولد استکهلم بود، همراه با خانواده‌اش در سال 1842 به سنت پيترزبورگ مهاجرت کرد. در آن جا پدرش (که اولين تخته چند‌لايي را اختراع کرده بود) يک کارخانه تسليحات سازي ايجاد کرده بود و مين‌هاي آبي مي‌ساخت.
اِمانوئل نوبل» پدر «آلفرد نوبل»، مردي مخترع و صاحب نظر در امور صنعتي بود. او در حدود دو دهه در «سنت‌پترزبورگ»، در روسيه زندگي مي‌کرد. از جمله کارهايش در آنجا مي‌توان از ساختن مين‌هاي زيردريايي نام برد که در جنگ «کريمه» مورد استفاده قرار گرفته بود. به جز اين، او تعداد قابل توجهي ماشين‌هاي توليدي نيز ساخته بوده است.
«اِمانوئل نوبل» چهار پسر داشت به نامهاي «رُبرت»، «لودويک»، «آلفرد»و «اميل» که همه‌ي آنها از استعداد فني قابل توجهي برخوردار بودند. «رُبرت» و «لودويک»، شرکت نفت «برادران نوبل» را تاسيس کردند و به استخراج نفت در باکو پرداختند که در زمان خود يکي از بزرگترين شرکتهاي صنعتي روسيه بود. علاوه بر اين، «لودويک» يکي از موفق‌ترين توليدکنندگان ابزار جنگي به‌ شمار مي‌رفت.
آلفرد در آن شهر تحت نظر نيکلاي نيکلايويچ زينين به مطالعه شيمي پرداخت. در سال 1859، کارخانه? خانوادگي آن‌ها به عهده پسر دوم، لودويگ نوبل (1831-1888) گذاشته شد که آن را وسعت قابل ملاحظه‌اي بخشيد. اين شرکت خانوادگي بعد از مدتي ورشکسته شد و آلفرد به همراه خانواده‌اش به آمريکا رفت. وي تمام وقت خود را به تحقيق درباره? مواد منفجره، مخصوصاً ايمن سازي و استفاده بهتر از نيتروگليسيرين پرداخت. اين ماده (نيتروگليسيرين) در سال 1847 توسط آسکانو سوبر رو، يکي از دانشجويان تيوفيل-يولس پلوتسه در دانشگاه تورينو کشف شده بود.
در پي آزمايشات گوناگون، چندين انفجار در کارخانه‌اي که خانواده اش در هلن بورگ خريده بودند به وقوع پيوست.
در ماه سپتامبر سال 1864 فاجعه‌ي بزرگي به وقوع پيوست. تمامي منطقه از شدت انفجاري که ساختمان آزمايشگاه را به قطعات کوچکي تبديل کرده بود، آسيب ديد. انفجار تقريبا به تمام ساختمانهاي نزديک به آزمايشگاه، صدمه زده‌بود. تکه‌هاي الوار به هوا پرتاب شده بود و شدت موج ناشي از انفجار، شيشه‌هاي خانه‌هاي مسکوني را تا مساحت زيادي خُرد کرده بود. پنج نفر در اين انفجار، جان خود را از دست دادند. يک تکنيسين جوان، يک پسر پادو، يک خدمتکار زن، يک کارگر رهگذر و «اميل» برادر21 ساله‌ي او، قربانيان اين انفجار بودند.
به نظر مي‌رسد که دليل اصلي اين حادثه، آزمايشاتي بوده که «اميل»، برادر کوچک «آلفرد نوبل» با تکنيسين جواني، بطور مستقل روي ماده‌ي خالص تيتروگليسرين انجام مي‌دادند. آزمايش مزبور، انفجاري را پديد آورد که به نوبه‌ي خود، به انبار مواد منفجره در همان نزديکي سرايت کرد و پس از آن، موجب انفجار هولناک بعدي گرديده بود. علل رخ دادن چنين حوادثي بيشتر در اين بوده که هيچکس به اندازه‌ي کافي از ويژگيهاي متغير نيتروگليسرين و رابطه‌اش با درجه حرارت، رطوبت و ميزان خالص بودن آن آگاه نبوده‌است.
زماني که حادثه روي داد، «آلفرد نوبل» 32 ساله، خود در همان نزديکي حضور داشت و شاهد آن بود. اما حتي مشاهده‌ي چنين حادثه‌اي نتوانست او را از پژوهشهاي بعدي بازدارد.
«آلفرد نوبل»، اندامي نسبتا کوتاه و بدني ضعيف داشت و درشمار افرادي نبود که بتواند از اين نظر توجه کسي را به خود جلب کند. اکثرا تنها زندگي مي‌کرد و به حالتي از افسردگي گرفتار بود. او از مرگ و پديده‌ها‌ي اسرار آميز پس از آن، سخت هراس داشت. با اين وجود، ترس از مرگ نيز مانع از آن نشد که به تحقيقاتش ادامه دهد.
او آزمايشگاه جديدي بر روي يک کَرَجي در ترعه‌‌ي «بُک‌هُلم»، در شهر «مِلارِِن»، بنا نمود که حدود بيست کيلومتر از خود «استکهلم» فاصله داشت و در همانجا آزمايشات لازم را تا رسيدن به هدف نهايي خود دنبال کرد.
هدف اصلي او اين بود که ماده‌ي «نيتروگليسرين» را به ماده‌ي منفجره‌ي کنترل‌پذير و قابل استفاده‌اي تکامل بخشد. «نوبل» در اين زمينه موفق شد که پس از پژوهشهاي فراوان با روشهاي گوناگون، سرانجام دستورالعمل کار را پيدا کند. او از ترکيب ماده‌ي « نيتروگليسرين» و ماده‌ي اصلي «سيليکون»، خميري به دست آورد و با استفاده از اين ترکيب، اگرچه مقداري از نيروي اوليه‌ي آن از بين مي‌رفت، مي‌توانست متغير بودن ماده‌ي «نيتروگليسرين» را مهار کند.
او براي اين کار از ترکيب سه واحد نيتروگليسيرين و يک واحد دياتومايت (که متشکل از 86? سيليس، 5? سديوم، 3? منيزيم و 2? آهن است.) به علاوه مقدار کمي کربنات سديم استفاده کرد و آن را براي اولين بار در يک مراسم شکار در ردهيل، در سوري انگلستان به نمايش در آورد که مورد استقبال قرار گرفت.
«نوبل» اين کشف جديد خود را «ديناميت» ناميد و امتياز آن را در سال 1867 به ثبت رسانيد. با کمک فتيله، چاشني و ماده‌ي خمير مانند، مي‌توانست به صورت ماده‌ي منفجره تنظيم گردد و مورد استفاده قرار گيرد.
امروزه بر روي ديناميت‌ها واژه «شديداً منفجره» درج مي‌شود. مفهوم اين عبارت اين است که اين ماده قدرت تخربت بالايي دارد ولي از دسته? مواد منفجره? آتشزا نيست. ديناميت اولين ماده? منفجره? قابل کنترلي به حساب مي‌رود که از باروت قدرت بيشتري دارد. اين ماده ابتدا با نام «گرد منفجره? نوبل» فروخته مي‌شد ولي بعد از معرفي شدنش؛ شهرت بسياري يافت و به عنوان جايگزين مطمئني براي باروت و نيتروگليسيرين مطرح شد. نوبل به دقت بر ساخت و ساز ديناميت نظارت مي‌کرد و سريعاً باعث تعطيلي توليد کنندگان غير مجاز آن مي‌شد. هر چند بعضي تجار آمريکايي با ايجاد تغييرات اندکي در ترکيب اصلي؛ او را دور زدند، با اين حال ديناميت ثروت قابل توجهي نصيب نوبل کرد.
« نوبل»، در اين زمان ديگر تنها يک مخترع نبود، بلکه يک کارخانه‌دار، رئيس شرکت، متخصص در امور صنعتي و اقتصاددان نيز به شمار مي‌آمد. آينده‌اي درخشان انتظارش را مي‌کشيد و ثروت هنگفتي نيز به دست آورده بود. او ترجيح مي‌دادکه وقت خود را صرف اختراع باروت بدون دود کند و از اين رو مي‌خواست که ماده‌ي منفجره‌ي ژلاتيني بسازد که مقاومتر باشد و بتواند در زير آب نيز مورد استفاده قرار گيرد.
محصول بعدي او مخلوط نيتروگليسيرين با ماده منفجره ديگري يعني نيتروسلولوز (باروت فتيله) بود که به پيدايش ماده شفاف ژله مانندي منجر شد که از ديناميت نيز قدرتمند تر بود. جلي نيت يا ژل منفجره در سال 1876 به ثبت رسيد که به روش مشابهي توليد مي‌شد.

مرد مقتدر دنيا

مرد مقتدر دنيا، منزل باشکوه و زيبايي در نزديکي «تريومف‌بگ» خريد و مقيم پاريس شد. از سوي ديگر در اصطبل خانه‌اش، از بهترين اسبها نگهداري مي‌کرد و کالسکه‌ي خود را به چرخهايي از جنس لاستيک مجهزکرده بود و آن را محتاط و متين مي‌راند.

لازم است گفته شود که چرخ لاستيکي در آن زمان وجود نداشت. اما از آنجا که «نوبل» نياز به آن را تشخيص داده بود، آن را در کنار ديگر تحقيقات علمي خود ساخت و عرضه کرد. ابريشم مصنوعي، چرم مصنوعي و موتورهاي گازي نيز از جمله هشتاد و پنج اختراعي است که توسط او به ثبت رسيده‌است.
«نوبل» ويلاي جديدي در «سان‌رمو» خريد و روح تازه‌اي به کالبد «بوفورش»، (شرکت اسلحه‌سازي سوئد) دميد .
او همچنين «آخرين ايستگاه زندگي» را براي دوستداران خودکشي ارائه داد. ايستگاه مورد نظر، پانسيون آرامش‌بخشي بود با استاندارد بالا که انسانها مي‌توانستند تصميم خود را براي خودکشي در نهايت آرامش و احترام، با کمترين نابهنجاري عملي کنند. چنين طرحي هيچگاه تحقق پيدا نکرد. با اين کار، منظور «نوبل» آن بود که آرامش جامعه‌ي فرانسه بيشتر درهم بريزد.
او اغلب به مرگ خود و مرگ ديگران مي‌انديشيد و در سخنان و نوشته‌هايش آن را بازتاب مي‌داد. انديشه‌ به اين که بميرد، درحاليکه اطرافيان او را فقط پزشک و کارمندانش تشکيل داده باشند، شديدا افسرده‌اش مي‌ساخت. او مي‌ترسيد که روزي به طور واقعي نميرد، اما ديگران مرده‌اش پندارند و زماني که او را در تابوت بگذارند، در زير خاک، جان بگيرد و زنده شود.
«نوبل» با غلبه بر همه‌ي ترسهايش، به انجام آزمايشات خطرناک خود، روي ماده‌ي «نيتروگليسرين»، اين وسيله‌ي متغير مرگ آور، پرداخت. او به درستي و به روشني خطر ويرانسازي حتمي و آني را با استفاده از اين ماده پذيرفت بود. اما هرگز راضي نبود بپذيرد که اين خطر، از يک شرايط مشخص و معلوم به شرايطي نامشخص انتقال يابد.
طبيعي است که همه‌ي اختراعات نوبل نيز در جهت رفاه و آسايش انسان قرار نگرفت. يکي از آنها ديناميت بود که هم در جنگ و هم در صلح توانستند از آن استفاده برند. او در زمينه‌ي وسايل جنگي نيز اختراعاتي داشت. از جمله‌ي آنها وسيله‌اي بود شبيه موشک هاي امروزي که براي ساقط کردن هواپيماهاي جنگي به کار مي‌رفت، که هم بُرد زيادتري داشت و هم تاثيرات ويران‌کننده‌تري از توپهاي جنگي عمومي و سنتي به جا مي‌گذاشت. با وجود همه‌ي اينها، «آلفرد نوبل» از جنبش صلح‌طلبانه‌ي زمان خود به شدت پشتيباني مي‌کرد. گفته مي‌شود که او معتقد بود که سلاحهاي ترس‌انگيز جنگي، انسان را از دست بردن به آنها و از جنگيدن بازمي‌دارد. به اين معني که انسانها از تاثيرات هراسناک اين سلاحها، آگاه مي‌گردند و در نتيجه از دست‌بردن به آنها خودداري مي‌ورزند.
«نوبل» در ويلاي خود در «سان‌‌رمو» در ايتاليا در تاريخ 10 دسامبر سال 1896 زندگي را بدرود گفت. او از مرگ هراس بسيار داشت و در زمان حياتش نيز، اين هراس را به تماشا گذاشته بود. وي درست در حالي مرد که اطرافيانش را، پزشک مخصوص و کارکنانش تشکيل مي‌دادند، بي آنکه دوست و آشنايي در کنارش حضور داشته باشد. ماده‌ي «نيتروگليسرين» نيز تا آخر زندگيش با وي بود، زيرا که در آن زمان، دچار حمله‌ي قلبي شده بود و پزشک آن را يه عنوان دارو، برايش تجويز کرده بود.

آخرين نوشته

«آلفرد نوبل» لحظاتي پيش از مرگ نوشت:
« نام اين دارو را «ترينيترين» بگذاريد تا مردم و داروخانه‌ها از نام واقعي آن يعني نيتروگليسرين، دچار وحشت نشوند.» او به خوبي به آنچه کرده بود، آگاه بود. وي در لحظات آخر زندگي، دچار خونريزي مغزي شد و روي ميز کارش افتاد. آلفرد نوبل را به اتاق خوابش بردند اما ‌اين مسئله موجب نشد که او گويايي‌اش را از دست بدهد.

نوبل و ادبيات

نوبل همچنين نمايش نامه‌اي به نام «نمسيس» را در قالب نثر به رشته تحرير درآورد که يک تراژدي چهار شخصيتي در باره نجيب زاده‌اي ايتاليايي به نام «بياتريسه سنسي» است. اين نثر که تا حدودي بر گرفته از درام سنسي اثر پرسي بيشه شلي است، در سال‌هاي آخر عمر نوبل به چاپ رسيد. به جز سه نسخه، تمامي نسخ ديگر اين کتاب به اتهام توهين به مقدسات بلافاصله بعد از فوت وي نابود گرديد. يکي از سه نسخه? بجا مانده که به دو زبان سوئدي و اسپرانتو است، اولين بار در سال 2003 در سوئد به چاپ رسيد.

جوايز نوبل

گفته مي‌شود که انتشار مطلب دروغين فوت نوبل در يک روزنامه فرانسوي در سال 1888، در حالي که او را به خاطر اختراع ديناميت گناه کار خوانده بود، او را به فکر ايجاد تصوير بهتري از خود نزد آيندگان واداشت. اين نشريه اين گونه نوشته بود:«فرشته مرگ مرده‌است، دکتر آلفرد نوبل، فردي که براي ايجاد را‌هي براي کشتن افراد بيشتر در زمان کمتر ثروتمند شده بود؛ ديروز فوت کرد.»

وصيت نوبل

آلفرد نوبل در طول زندگي‌اش چندين وصيت‌نامه نوشت. آخرين وصيت‌نامه وي در 27 نوامبر سال 1895 اندکي بيش از يکسال قبل از مرگش نوشته شد. او در 27 نوامبر سال 1895 وصيت‌نامه مذکور را در باشگاه سوئد-نروژ پاريس امضا کرد. بر اساس اين وصيت‌نامه، نوبل 96 درصد از ثروت خود را به پايه‌گذاري مراسم اهداي پنج جايزه اختصاص داد:
کليه دارايي‌هاي نقدشدني اينجانب بايد صرف امور زير شود:
اين سرمايه بايد توسط مجريان وصيتنامه اينجانب، براي خريد اوراق بهادار مطمئن سرمايه‌گذاري شود تا از سود آن هر ساله به افرادي که در سالهاي آينده به حال بشريت بهترين بهره‌ها را به ارمغان مي‌آورند جوايزي اعطا شود. سود حاصل از سرمايه مذکور بايد به پنج قسمت مساوي تقسيم شده و به پنج مورد زير اختصاص يابد: يک قسمت به شخصي که به مهمترين کشف يا اختراع در زمينه فيزيک دست زده باشد؛ يک قسمت به شخصي که به مهمترين کشف يا پيشرفت در زمينه شيمي دست زده باشد؛ يک قسمت به شخصي که به مهمترين کشف در زمينه فيزيولوژي يا پزشکي دست زده باشد؛ يک قسمت به " شخصي که در عرصه ادبيات بارزترين اثر را با گرايشي آرمان‌گرايانه خلق کرده باشد؛ و يک قسمت به شخصي که براي ايجاد برادري در ميان ملت‌ها و انحلال يا کاهش نيروهاي نظامي يا برگزاري يا حمايت از همايش‌هاي صلح‌طلبانه بزرگترين و بهترين کار را انجام مي‌دهد.
جوايز فيزيک و شيمي بايد توسط فرهنگستان علوم سوئد؛ جوايز فيزيولوژي و پزشکي توسط موسسه کارولين در استکهلم؛ جوايز ادبيات توسط فرهنگستان استکهلم و جوايز قهرمانان صلح توسط کميته‌اي که توسط استورتينگ انتخاب شده اهدا شوند. خواسته آشکار من اينست که در اهداي اين جوايز، مليت شخص مورد توجه قرار نگيرد تا صرفنظر از آنکه او اهل اسکانديناوي است يا نه، شايسته‌ترين فرد اين جايزه را دريافت کند.
معروف است که نوبل بعلت خصومتي که با يک دانشمند رياضي داشت جايزه رياضي تعيين نکرد. اگرچه وصيت‌نامه نوبل بنيانگذار اين جوايز بود، اما طرح او کامل نبود وبه دليل پاره‌اي موانع 5 سال طول کشيد تا بنياد نوبل تاسيس شود در 10 دسامبر سال 1901 اولين جوايز نوبل اهدا گردند.

آخرين قسمت وصيت نامه

قسمت آخر وصيت‌نامه، مربوط به خود اوست:
«همانطور که خواسته هاي ديگرم را به طور کتبي مطرح کرده‌ام، مي‌خواهم که پس از مرگ، رگهاي مرا ببرند و زماني که مرگم قطعي شد و پزشکان توانا، آن را تاييد کردند، جسدم را در کوره‌ي مخصوص بسوزانند.»
او بر اثر سکته قلبي در گذشت و مبلغ 31 ميليون کرون سوئد، حدوداً معادل 4?2 ميليون دلار آمريکا به جايزه مذکور تعلق يافت. آلفرد برنارد نوبل هرگز ازدواج نکرد. مقبره? وي در نورابرگراونينگزپلاتسن در استکهلم قرار دارد.

ماسک مرگ آلفرد نوبل، زمان اقامت او در برک برن در کارلزکوگا، سوئد
منابع تحقيق :
سايت روزنامه جام جم
siemorgh.com
centralclubs.com
ايرنا
Econews.ir
تابناک
Ebtekarnews.com
Wikipedia
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image