شبههاي نيست که کاغذ از مهمترين موادي است که انسان را در مرحله علم و تمدن با قدمهاي سريع پيش انداخته و در اين راه به او کمکهاي بزرگ کردهاست چه علوم و ادبيات تا قبل از آنکه انسان به ساختن کاغذ توفيق يابد در محيط محدود محصور بود وجز يک طبقه معين ديگران به آن دسترسي نداشتند و موادي که در آن ايام براي نوشتن بکار ميرفت هم استعمال و حمل و نقل آن چندان آسان نبود، هم هرگز مانند امروز مخزون کردن آنها امکان نداشت.
اگرچه از اواخر قرن بيستم پيشرفتهاي شگرفي در ذخيره الكترونيكي اطلاعات به عمل آمده است، ولي شكي نيست كاغذ بهعلت ارزاني و راحتي نسبي در سطح وسيع مورد استفاده قرار گرفته و خواهد گرفت. بسياري از ذخاير اطلاعاتي موجود و ساير وجوه فرهنگي ميراث ما به شكل چاپ روي كاغذ است، از اينرو، لازم است كه از آنها مراقبت به عمل آيد و نگهداري و محافظت شوند.
.jpg)
پيرامون واژه كاغذ
کلمه کاغذ ، از واژه چيني کاکتز گرفته شده است. (نام فارسي آن را رخنده يا پرزه است.)
ذکر واژه كاغذ يا « ورق» در کتب قديمي عربي نيز بسيار فراوان ديده ميشود.
نوشتن پيش از ساخت کاغذ
پيش از ساختن کاغذ، مردمان باستان براي ماندگار کردن نظرهاي خود از کندهکاري روي سنگ و چوب و لوحهاي گلي بهره ميگرفتند.
گِل
سومريها از هزاره? چهارم پيش از ميلاد بر لوحهاي گلي مينوشتند. بابليها اين روش را از سومريها آموخته و کتابخانه? بزرگي از لوحهاي گلي درست کرده بودند. آنها گل را به صورت ورقهاي کلفت در ميآوردند و پيش از آن که خشک شود، دانستههاي خود را به خط ميخي روي آن کندهکاري ميکردند. سپس، آن را در آفتاب خشک ميکردند يا در کورههاي سفالپزي، ميپختند. از اين لوحهاي گلي پخته، شمار زيادي از ويرانههاي شهرهاي باستاني مياندورود، بهويژه بابل، به دست آمدهاست.
سنگ
يکي ديگر از اين مواد «سنگ» بودهاست که دوام آن بمراتب از گل بيشتر است اما در عوض سنگين تر بودن آن بيشتر زحمت توليد ميکرده، استعمال گل و سنگ بعلت اشکال حمل و نقل و بزرگي حجم چندان شيوع نداشته.
طلا و فلزات
همچنين گاه نوشتن روي ورقههاي مسي، برنزي و گاهي طلا انجام ميشد که لوحهاي زرين دوره? هخامنشيان از نمونههاي آنهاست.
پوست جانداران
دستکم از هزاره? دوم پيش از ميلاد، آدميان آموختند که ميتوانند از پوست جانوران کاغذ چرمي(پارشمن) بسازند. ايرانيان روي پوست گاو، گاوميش و گوسفند و روميها بر پوست خر وحشي مينوشتند. پوستها پس از دباغي و صيقلکاري به اندازه? نازک و نرم از کار در ميآمدند که در زيبايي و نيکويي شاهکار به شمار ميآمدند. پارشمن ايراني ويژگيهاي بهتري داشت. براي نمونه، ايرانيان براي از بين بردن بوي ناخوشايند چرم، در روند ساختن پارشمن، به آن گلاب ميافزودند. اوستا را نخستينبار روي 12 هزار پوست گاو نوشته بودند. اعراب نيز بيشتر براي نوشتن قرآن و نوشتههاي با اهميت (به دليل گراني) از پوست جانوران استفاده ميکردند.
استعمال پوست نازک براي کتابت پيش از اسلام معمول بود، مسلمين نيز آن را بکار ميبردند ليکن قيمت گزاف آن سبب شد که فقط آن را براي نوشتن نسخ قرآن و قرارنامههاي رسمي و عهد و پيمانها استعمال کنند. ابوريحان بيروني آوردهاست: «هنديها عادت نداشتند که مثل يونانيها بر پوست بنويسند. از سقراط پرسيدند که چرا بکار تاليف و تصنيف نميپردازد گفت من نميخواهم که آنچه را که از دل مردم زنده ميتراود بر پوست گوسفند مرده بنويسم.»
در اوايل اسلام نيز مثل دوره قدرت يهود خيبر مردم بر پوست کتابت ميکردند و اوراق قرآن را بر پوست آهو نوشته بودند چنانکه يهود تورات را بر همان پوست مينوشتند». نوشتن بر روي پوستهاي نازک تا مدتها در مشرق و مغرب شايع بود و کتابخانههاي مهم اين کشورها کتبي بر پوست نوشته بزبانهاي يوناني و لاتيني و آرامي و عبري و عربي و غيره داشتند.
.jpg)
استخوان جانوران
اعراب بيشتر نوشتههاي خود را بر استخوان شانه? شتر يا سنگهاي نازک سفيد يا شاخههاي پوست کنده? درخت خرما مينوشتند و به دليل گراني کمتر از پوست جانوران استفاه ميکردند.
پاپيروس يا قرطاس
مصريان باستان از نزديک 2 هزار سال پيش از ميلاد، از گياه پاپيروس، که گونهاي از ني است، کاغذي ميساختند که به همان نام پاپيروس شناخته شد و امروزه به صورت واژه? Paper در زبان انگليسي ماندگار شدهاست. در مصر سفلي جنگلهاي بسياري بودهاست که گياه پاپيروس در آنها ميروييده است. مصريان مغز اين گياه بلندقامت زيبا را ميگرفتند و آن را قطعه قطعه ميکردند بعد بفشار صفحاتي از آن درست مينمودند سپس با آلتي از عاج آنها را صيقل ميدادند بعد آن صفحات را بهم ميچسباندند و به اين ترتيب مجموعههايي درست ميکردند تا در نوشتن استفاده از آنها آسان باشد. اين کاغذ را دربسياري از مآخذ قديمي «قرطاس» خواندهاند و سيوطي (متوفي سال 911 ه'.ق. / 1505 م.) يکي از امتيازات مصر را انواع قرطاس آن ميشمارد. معروف است که ايرانيان در دوران خلفا جز بر پوست کلفت و نازک بر چيزي ديگر نمينوشتند و ميگفتند که «ما جز بر آنچه در مملکت ما فراهم ميشود بر چيزي ديگر کتابت نميکنيم».
برگ و پوست درختان
مردم هندوستان روي برگ و پوست برخي درختان مينوشتند. ابوريحان بيروني که در سال 440 ه'.ق. (1048 م.) وفات کرده در باب مادهاي که مردم هند براي نوشتن بکار ميبردهاند چنين مينويسد:
« در بلاد جنوبي هندوستان درخت بلندقامتي است مثل درخت خرما و نارگيل که ميوه آن را ميخورند و برگهاي آن بطول يک ذراع و عرض سه انگشت بهم چسبيدهاست. نام آن درخت به هندي «تاري» است. مردم هند مطالب خود را بر روي اين برگها مينويسند بعد آنها را بوسيله نخي از سوراخي که در ميان آنها ميکنند بهم ميچسبانند. اما در شهرهاي مرکزي و شمالي هندوستان مردم پوست درخت توز را که بهوج مينامند و پردههاي روي کمان را نيز از آن ميسازند و در کتابت بکار ميبرند، اين پوست را که بقدر يک ذراع طول و به اندازه چند انگشت باز يا کمتر از آن عرض دارد مردم ميگيرند و پس از چرب کردن و صيقل دادن ابتدا سخت بعد صاف ميکنند سپس بر روي آن مينويسند و اوراق آنها را که پراکندهاند به اعداد متوالي شماره ميگذارند و بعد از آنکه کتاب تمام شد آن را در يک قطعه پارچه ميپيچند و درميان دو لوح که بهمان اندازه کتاب اختيار شده مينهند و اين قبيل کتب را «پوتي» ميخوانند، مراسلات و نوشتههاي ديگر ايشان هم بهمين ترتيب بر روي پوست درخت توز نوشته و به اين طرف و آن طرف فرستاده ميشود.»
شايد به همين دليل باشد که امروزه به صفحههاي کتاب يا دفتر، «برگ» ميگويند. مسعودي که در سال 345 ه'.ق.(956 م.) فوت كرده از يک ماده ديگري که در هند بر آن مينوشتهاند و نام آن را «کاذي» ميگويند ذکر ميکند و معلوم نشد که اين «کاذي» همان «تاري» است که ذکر آن در بيان قول ابوريحان بيروني گفتهشد يا ماده ديگري بودهاست.
به نظر ميرسد روميان نيز بخشي از نوشتههاي خود را روي پوست درختان ماندگار ميکردند. چرا که واژه? لاتين Liber، به معناي پوست دروني درخت، براي کتاب به کار ميرفت. اکنون نيز به جايي که کتابها در آن نگهداري ميشود، Library، يعني کتابخانه، ميگويند.
.jpg)
تاريخچه
چينيها نخستين مردماني بودند که بيش از 2 هزار سال پيش، کاغذهايي مانند کاغذهاي امروزي ساختند. بنابر مدارك موجود، نخستين بار كاغذ را شخصي بهنام تساي لون (؟ تا 118م.) در حدود در چين اختراع كرد. فن كاغذسازي او به مدت چند قرن در چين مورد استفاده بود و بهتدريج تكميل شد. كاغذهاي چيني در آن دوران مخلوطي از پوست درخت و كنف بودند. اين مواد را تا جايي كه امكان داشت ريز ميكردند و با آب زياد مخلوط ميساختند. بدين ترتيب خمير كاغذ بدست ميآمد. ماده خمير مانند را بر روي تورهاي قاب شدهاي پهن ميكردند تا آب خود را از دست داده و آرام آرام خشك شوند، حاصل كار يك برگ كاغذ بود.
در 610م. كاغذسازي چيني به ژاپن راه يافت. در قرن اول اسلامي (حدود 88ق./710م.) مسلمانان راز و رمز كاغذسازي را از چيني ها آموختند و كاغذسازي به قلمرو اسلامي رسيد و به سرعت توسعه يافت. كاغذهاي اسلامي با نام شهرها و گاه اشخاص شهرت داشتند. ابن نديم در الفهرست از انواع كاغذهايي نام ميبرد كه در بلاد اسلامي ساخته ميشدند، از آن جملهاند: كاغذ بغدادي، كاغذ سمرقندي، كاغذ برمكي، كاغذ نوحي، و جز آن. او مينويسد كاغذ خراساني از كتان ساخته ميشود. ظاهرآ فضل بن يحيي برمكي(150-187ق.) نخستين كسي است كه كارخانه كاغذسازي در بغداد و بلاد اسلام تأسيس ميكند. مشهورترين كارخانه كاغذسازي ايران در خونج يا خونا بود كه خرابههاي آن در نزديكي شهر خلخال است و در زمان ياقوت حموي (574-626ق.)، به كاغذ كتان شهرت داشته است.
كاغذ در قرن دهم ميلادي از جهان اسلام به مصر و بعد توسط اعراب مسلمان (مورها) به اسپانيا رفت. از اين راه بود كه اروپاييان با فن كاغذسازي آشنا شدند. حدود 1276م. نخستين كارخانه كاغذسازي در ايتاليا و سپس در نيمه قرن 14 در فرانسه تأسيس شد. با اختراع صنعت چاپ در نيمه قرن 15 تقاضا براي كاغذ افزايش يافت. در 1690 نخستين كارخانه كاغذسازي در ايالات متحده در جرمنتاون ساخته شد. در اواخر قرن 18، در فرانسه، نيكولا روبر ماشين كاغذسازي را اختراع كرد و دو برادر انگليسي بهنامهاي هنري و سيلي فوردرينير آن را تكميل كردند. نكته در خور اهميت آن است كه شيوه كاغذسازي دستي عينآ همان است كه در ماشينهاي كاغذسازي بهكار گرفته ميشد.
گونههاي کاغذ در گذر تاريخ
بغدادي- هندي- خانباليغ- اصفهاني- مصري- فرنگي- بخارايي- ترمه- ترمه اصفهاني- آهاري- ابري- ابريشمي- پوست دل آهو-حنايي- خراساني- ونيزي- فرنگي نو- طلحي- نوحي- فرعوني- جعفري- طاهري- جيهاني- ماموني- منصوري- مقتابي- دولت آبادي.
کاغذ چيني، نخستين کاغذ
«خانباليغ» نام قديم پکن است که واژهاي ترکيبي از الفاظ فارسي است و شايد همين ريشه يکي از علل تغيير آن نام و تبديل آن به پکن باشد! ليق و ليغ در فارسي دو مفهوم دارد: يکي به معني ابريشم است و دليلي که بر اين ادعا دارم که پلي به سوي هزار توي تاريخ است، واژه «ليقه» است که به پورهها و خرده ابريشمي گفته ميشود که در درون دوات براي تعديل انتقال مرکب به قلم مورد استفادهاست و از چنان قدمتي هم برخوردار است که در زبانهاي ديگر سرزمينها هم نفوذ کردهاست. مفهوم دوم ليغ بيانگر اسامي «ني و ني بردي» است و تغيير شکل يافته آن چيغ است و آلاچيغ در حقيقت يادگار اين تغيير و تبديل هاست. ترکيب همين واژه با «خان» که برگرفته از خوان به معني «سفره گسترده» است، شهر عظيم خانباليغ (خانباليق) را پديد آورده که حکايت از همبستگي و تفاهم عميق و دراز مدت دو ملت است و خواني گسترده از ابريشم.
کاغذ خانباليق يا کاغذ چيني يا کاغذ ختايي در انواع مختلف ساخته ميشد، اما با ضخامت نسبتاً زياد، زيرا که روش کتابت با قلم موي چينيها نياز به کاغذ ضخيم مقاوم در مقابل آب داشت.
چينيهاي باستان نخست روي پارچه? ابريشم مينوشتند، اما از نزديک 150 سال پيش از ميلاد، آموختند که ميتوانند پوست درخت توت را خرد کنند، به صورت خمير درآورند و از آن کاغذ بسازند. آنها به کاغذهاي خود ساقههاي کتان و رشتههاي تور ماهيگيري کهنه نيز ميافزودند تا محکمتر شود. هر چند گياهان در بيشتر جاها يافت ميشدند، اما چينيها شيوه? ساختن کاغذ را به صورت راز نگه داشته بودند. اين راز زماني فاش شد که عربهاي مسلمان در سال 133 هجري/751 ميلادي، اسيراني را از چين با خود به سمرقند، از بزرگترين و شناختهشدهترين شهرهاي ديرين ايران، آوردند. از جمله? اسيراني که صالحبنزياد از چين با خود به سمرقند آورد، کساني بودند که در کار ساختن کاغذ مهارت داشتند. ايرانيان مسلمان شيوه? ساختن کاغذ را از آنان ياد گرفتند و آن را بهبود بخشيدند و بهزودي سمرقند بزرگترين مرکز خريد و فروش کاغذ در جهان شد.
منابع تحقيق :
Fa.wikipedia.org
persian.cri.cn
daneshnameh.roshd.ir
ماللهند، ابوريحان بيروني
فرهنگ فارسي دهخدا
کاغذ، هديه اسلام به غرب، (حيات نو)
کيهان فرهنگي
تاريخچه کاغذ، محمود عنبراني
«تاريخچه کاغذ: انواع کاغذهاي خوشنويسي و نقاشي مينياتور»، مسعود احمدي
daneshnameh.roshd.ir
www.cbi.ir
Piconweb.com سايت شرکت توسعه تجارت پاپيروس
ايران چاپ
irche.com
bazyaft-m.blogfa.com
آفتاب
noorportal.net
مجله يادگار