پاسخ به اين سوال که آيا خدمتي چون MMS مي تواند همتاي قديمي خود - SMS- را به حاشيه براند يا خير، قطعا مثبت است و قطعيت آن هم در جذابيت کاربري MMS خلاصه مي شود؛ اما چرا استفاده از MMS جذابيت دارد؟ الزام اپراتور دوم تلفن همراه کشور بر ارائه خدمات GPRS و MMS خبر خوشحال کننده اي بود که احمد معتمدي-وزير وقت ارتباطات و فناوري اطلاعات- در مراسم رونمايي مناقصه اپراتور دوم اعلام کرد. معنا و مفهوم خبر خوشجال کننده اين بود که مشترکان تلفن همراه در کشور ما نيز بعد از گذشت نزديک به 10 سال از ارائه نخستين خطوط موبايل، مي توانستند به جز صحبت کردن، استفاده هاي ديگري از گوشي هاي خود داشته باشند؛ خدماتي که ديگر در دنيا، تازه و غيرقابل باور نمي نمود و به عنوان بديهيات از سوي اپراتورها ارائه مي شد، اما در کشور ما به دلايل فني از جمله پاسخگو نبودن امکانات سخت افزاري و نرم افزاري شرکت ارتباطات سيار تنها اپراتور آن روزها قابل استفاده نبود.
به هرحال اپراتور دوم بايد مي پذيرفت که GPRS و MMS را به مشتريانش ارائه کند و غير از اين هم انتظار نمي?رفت.

از سوي ديگر، استقبال ايرانيان از SMS نيز مي توانست نويد بخش بازاري مطمئن براي خدمتي چون MMS باشد و به جز الزامات فناورانه، به نظر مي رسد تقاضاي لازم نيز براي عرضه چنين خدماتي فراهم است و نتيجه اين شد که کنسرسيوم آفريقايي- ايراني MTN- ايرانسل [پس از مناغشات فراوان در مناقصه و دخالت مجلس و دولت و تاخير بسيار] کار خود را آغاز کرد و سرويسي چون MMS روي بيلبوردهاي تبليغاتي اوپراتور دوم تلفن همراه نقش بست؛ آغاز سال 1386، سرويس هاي GPRS و MMS براي نخستين بار در کشور توسط ايرانسل ارائه شد. يک داستان واقعي عرصه مخابرات و خصوصا شاخه تلفن همراه در سراسر دنيا يکي از درآمدزاترين حوزه هاي تجاري است، اما از آن جا که الگوهاي تجاري، اقتصادي و اجتماعي کشور ما منحصر به فرد است، در اين حوزه هم به شيوه خودمان عمل کرديم! البته اين موضوع به معني سودآور نبودن تجارت عظيم تلفن همراه در ايران نيست، بلکه منحصر به فرد بودن اش از آن جا سرچشمه مي گيرد که سال هاي سال در کشور ما تنها خدمت اپراتور دولتي ما مکالمه بود که سپس با اضافه شدن سرويس پيام کوتاه، دايره خدمات اش بسته مي شد و نه خبري از خدمات ارزش افزوده (در استاندارد جهاني) بود و نه سيم کارت هاي اعتباري و نه کاربري خاصي از تلفن همراه، ولي شرکت ارتباطات سيار پس از شرکت نفت، دومين ارگان درآمدزاي دولتي کشور بود! به معادلات ناقص گفته شده بايد ضريب نفوذ پايين تلفن همراه در ايران آن سال ها را نيز اضافه کنيم، که با استانداردهاي وقت جهان فاصله بسيار داشت.
اين جاست که يک سوال ريشه اي مطرح مي شود: پس اين درآمد از کجا مي آمد؟ پاسخ اين سوال را بايد در الگوهاي تجاري ارائه کنندگان و رفتار مشتريان جستجو کرد: نخست آن که سيستم فروش سيم کارت به مشتريان از طريق دريافت وديعه و پيش فروش [آن هم با آن قيمت بالا] کمتر مي شد (و مي شود ) در دنيا ديد ولي در ايران به دليل عرضه محدود و تقاضاي بسيار بالا، اتفاقا رونق فراواني هم داشت. از طرفي بازار سياه جنبي سيم کارت تلفن همراه نيز خود دليلي بود بر افزايش تقاضا؛ اگر بخواهيم هجوم دلالان به صف?هاي ثبت نام سيم کارت را انکار کنيم، ثبت نام براي دريافت 350 قطعه سيم کارت توسط يک فرد را چگونه مي توان توجيه کرد؟ در دنياي تجارت، کمتر کسب و کاري را مي توان يافت که در بدترين حالت ممکن، در مدت يک سال، بيش از 100درصد سود نصيب سرمايه گذار شود، اما اين اتفاق در بازار بيمار تلفن همراه ما رخ مي داد. دومين دليل را بايد در سيستم قيمت گذاري خدمات ارائه شده و تعرفه آنها دانست.
نگاهي به تعرفه مکالمه و ساير خدمات ارائه شده توسط اپراتورها در ساير کشورها نشان مي دهد که قيمت تمام شده خدمات تلفن همراه (خصوصا مکالمه) در کشور ما بسيار بالاتر از ميانگين جهاني است؛ چراکه ايشان به دليل وجود بازار رقابتي سالم (با رقابت تنگاتنگ) سيم کارت و خدمات اوليه نظير مکالمه را با قيمت تمام شده حداقلي به مشتريان ارائه مي دهند و درآمد اصلي خود را از خدمات ارزش افزوده تامين مي کنند. دسته ديگر دلايل درآمدزا بودن اپراتورهاي تلفن همراه در کشورمان را بايد در الگوهاي اجتماعي از جمله الگوي مصرف و رفتار استفاده کنندگان ايراني تلفن همراه يافت که در اين بخش نيز تفاوت هاي بسياري با نمونه هاي مشابه کشورهاي پيشرفته ديده مي شود: ميانگين مدت مکالمه دارندگان موبايل در کشور ما، بسيار بيشتر از ميانگين جهاني است و ميزان استقبال و استفاده از پيام کوتاه توسط ايرانيان نيز مثال زدني است و در مقابل، کاربري از خدمات ارزش افزوده چون انتقال ديتا بسيار کمتر از آن چيزي است که در آمار و ارقام مربوط به عملکرد اپراتورها در ساير کشورها (خصوصا در آمريکاي شمالي، اروپا و شرق آسيا) ديده مي شود.
يک تجربه شيرين تجاري ارائه کنندگان خدمات تلفن همراه در کشور که ديگر تعدادشان از عدد يک بيشتر شده بود (همراه اول و ايرانسل به عنوان اپراتور و تاليا در نقش پيمانکار شرکت مخابرات) همه و همه از ارائه خدمات پيام کوتاه (SMS) خوشنود بودند و اين خوشنودي بيشتر از سابقه تجاري اوپراتور اول ناشي مي شد. شيوه استفاده و الگوي کاربري سرويس کوته پيام در ايران، تقريبا همتايي در جهان ندارد و چه بسا اپراتورهاي خارجي، به همتايان ايراني شان در اين باره حسادت بورزند! بسياري از کارشناسان و صاحبنظران حوزه ارتباطات، استفاده از خدمت پيام کوتاه را به منزله يک شکست براي ارائه کنندگان دانستند و اعلام کردند که همان بلايي بر سر اين سرويس خواهد آمد که گريبانگير پيجرها شد و چه بسا وخيم تر! آن دسته از کارشناسان و صاحبنظران، چندان هم بي راه نمي گفتند؛ دارندگان تلفن همراه در اغلب کشورهاي آمريکاي شمالي، اروپا و شرق دور، ترجيح مي دهند به جاي تايپ کردن پيام و وقت اضافي گذاشتن ، کارشان را با يک مکالمه کوتاه راه بياندازند.
حق هم دارند چون مکالمه برايشان چندان گران تمام نمي شود و وقت شان خيلي بيشتر از صنار سه شاهي ارزش دارد! از سوي ديگر، ارائه خدمات جديدتر و البته کامل تر از SMS ( همچون MMS) استفاده از خدمات کهنه را براي مشتريان دل آزار کرده بود و از همه مهمتر، وقتي ايشان مي?توانند از اينترنت پرسرعت در موبايل شان بهره ببرند، به راحتي استفاده از انواع و اقسام مسنجرها و ايميل ها، تمام نيازشان را مرتفع مي کند. اين گونه بود که کاربري SMS ( به جز موارد معدود نظير کنسرت Live 8 که رکورد ارسال SMS جهان در لندن شکسته شد) در آن کشورها، محدود شد به استفاده هاي خاص و تجاري. و اما در ايران داستان به گونه ديگري رقم خورده است و به وضوح مي توان فرهنگ و الگوي مصرف متفاوت دارندگان موبايل را ديد.
ادامه دارد ...
منبع:www.poroge.parsiblog.com/ن