جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
نقدي بر فيزيک معاصر
-(7 Body) 
نقدي بر فيزيک معاصر
Visitor 183
Category: دنياي فن آوري
تاريخ علم نشان مي‌دهد که نظريات زيادي وجود داشته‌اند که براي مدت‌هاي مديدي داراي مقبوليت عام بوده و بر همين اساس پيرايه‌هاي فراواني بر آنها بسته مي‌شد تا سرانجام تحقيقي يا تدقيقي عدمِ اعتبار آنها را نشان داده و عليرغم همه‌ي پيرايه‌ها و اقبال‌هاي عام به‌راحتي آنها را به بايگاني تاريخ فرستاده است و آنچه باقي مانده است نظرياتِ مُتقن‌تر و علمي‌ترِ جايگزين، يا آنها که لااقل به‌نظر مي‌آمده چنين بوده‌اند، بوده است. بياييد از خود بپرسيم چه عاملي باعث مي‌شده که محققي عليرغمِ تمامِ اعتبارِ ظاهري و مقبوليت و پيرايه‌هاي نظريه‌اي به‌خود جرأتِ مخالفت با آن‌را داده تا در بنيان‌هاي آن دقيق شود و از اين راه به دگرگوني نظريه توفيق يابد. پاسخ روشن است: محقق، اول با ديده‌ي قبول به نظريه مي‌نگرد. دوم، سعي مي‌نمايد به تمام جرئياتِ نظريه احاطه و اِشرافِ کامل پيدا نمايد. سوم، درصورتِ ضعفِ نظريه، نقاط ضعف در ذهن محقق همچون گره‌هاي ناگشوده‌اي حالتِ آزاردهنده پيدا مي‌کنند و او تمامِ ذهن و وقت خود را جهتِ رفعِ آنها مصروف مي‌نمايد. چهارم، کم‌کم گره‌ها گشوده شده و مشکلات حل مي‌شوند و جايگزين‌هاي منطقي خودنمايي مي‌کنند.

آنچه در موردِ فيزيکدان‌هاي نظريِ معاصر مي‌توان گفت اين است که گروه زيادي عملاً تنها به مرحله‌ي اول بسنده مي‌کنند؛ بسياري از نظريات رايج را به صِرفِ مقبوليتِ عام و جهانيِ آنها مي‌پذيرند و مرتباً بر آنها پيرايه مي‌بندند بدونِ اينگه واقعاً جزئياتِ آنها را موشکافي نمايند تا به اعتبار يا عدمِ اعتبارِ آنها پي‌برند. گروه گوچک‌تري از فيزيکدانان بدين موشکافي‌ها مي‌پردازند اما به گره‌هاي ذهني‌اي که براي آنها به‌وجود مي‌آيد اهميتي نمي‌دهند و آنها را به‌حسابِ ضعفِ خود مي‌گذارند و حتي با اشتباهي مکرر به‌حسابِ ضعفِ درکِ بشر و ضعف منطقِ رياضي.
فيزيکِ معاصر، يعني فيزيکي که عمدتاً مربوط است به قرن بيستم به‌نحو بسيار گسترده‌اي با دو موضوع که درحالِ حاضر عناوينِ بسيار آشناي فيزيکِ کوانتمي و فيزيک نسبيتي را يدک مي‌کشند آميخته است. اين فيزيک‌ها هنوز هم پس از ساليانِ دراز از تولد آنها تحت عنوان فيزيک نوين مطرح مي‌شوند؛ و به‌نظر مي‌رسد نوبودنِ آنها نه به‌دليلِ مؤخر بودنِ آنها که به‌دليلِ عدمِ سنخيتي است که با منطق فيزيک کلاسيک دارند. تأکيد مي‌شود که براي درک اين فيزيک‌ها بايد از چارچوبِ منطق کلاسيکي خارج شد. اِشکالي در اين امر نيست درصورتي که چارچوبِ جايگزين اولاً وجود داشته باشد، ثانياً منطقي باشد، و ثالثاً اصولاً لزومي به اين کار باشد يعني واقعاً پديده‌هايي وجود داشته باشند که نتوان آنها را در منطق فيزيک کلاسيک توجيه کرد و ثابت شده باشد که چنين توجيهي ممکن نيست. منطقي نيست که به‌محض اينکه با پديده‌اي برخورد کرديم که خود فعلاً قادر به توجيه آن با فيزيکِ کلاسيک نيستيم بلافاصله به خلقِ چارچوب‌هاي جديدِ منطق بپردازيم و يا سعي نماييم جايي براي آن در چارچوب‌هاي فراوانِ رايجِ غيرِ منطقِ کلاسيکي بيابيم و حتي به خود زحمت ندهيم بينديشيم که آيا واقعاً در خودِ چارچوبِ منطقِ کلاسيک جايي دارد يا نه. به‌عبارتِ ديگر اين درست نيست که فيزيکدان ضعفِ خود در توجيهِ پديده‌اي را با سعي در توجيهِ آن به هر طريقِ احتمالاً ممکن و با سعي در دستکاريِ منطق‌هايي که با عدمِ ثبات آنها هيچ مبنايي براي هيچ کارِ اصيلي باقي نمي‌مانَد بپوشانَد. چه اِشکالي دارد که بگوييم ما اکنون نمي‌دانيم يا کم مي‌دانيم اما سعي مي‌کنيم بدانيم، اما عجول نباشيم و همه‌چيز را به‌هم نريزيم.
لازم است اين را درک کرد که مي‌توان به چارچوب منطق کلاسيک اعتماد کرد و مجهولات را سعي نمود در اين چارچوب توجيه کرد. هجومِ نتايج تجربيِ فراوانِ فيزيکِ قرن بيستم نمي‌تواند توجيه‌گرِ تخريبِ چارچوبِ بناي خانه باشد بلکه بايد به‌دنبالِ جايِ اشياي موجود در خانه گشت و اگر فعلاً قادر به يافتنِ جايِ پديده‌اي نيستيم بايد اين‌کار را به آيندگان واگذاريم.
درحالِ‌حاضر بسياري از مقاله‌هاي پيشنهاديِ محققين کلاسيک-فکر که در آنها بويي از مخالفت با فيزيکِ نوين به مشام مي‌رسد از سوي داورانِ محافظه‌کارِ ژورنال‌هاي فيزيکيِ بين‌المللي بلافاصله رد مي‌شود بدون اينکه دليلي علمي و منطقي براي آن ارائه شود. اين محققين از خود مي‌پرسند آيا نويسندگانِ تاريخِ علم حق دارند که مهجور بودنِ علم را تنها به دوران‌هاي گذشته محدود بدانند. در تاريخِ علم مي‌خوانيم که فرِنِل که سرسختانه از نظريه‌ي موجيِ نور دفاع مي‌کرد در مقابلِ پواسون، مدافعِ نظريه‌ي ذره‌اي نور، که به او گفته بود تئوريِ شما با معادلات من نمي‌خواند پاسخ داد چاره‌ي کار اين است که شما معادلاتتان را تغيير دهيد. حال اگر محققي بتواند ثابت کند که به اين راحتي‌ها هم نمي‌توان منطق فيزيک کلاسيک را ناديده گرفت آيا مي‌توان گفت پس اين همه حجمِ وسيعِ مطالبِ منتشر شده در حمايت از فيزيک نوين چه مي‌شود. منطق، و تنها منطق، بايد يگانه راهنما باشد. آنچه به‌عنوانِ منطقِ غيرِکلاسيکي مطرح مي‌شود تنها درصورتي قابلِ قبول خواهد بود که واقعاً منطق باشد و منطبق با واقعيات.

Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image