آشنايي با خود فيزيکي، خود معنوي، خودآرماني، خود اجتماعي و خود واقعي
زندگي بدون در نظر گرفتن طولاني بودن يا پيچيدگي آن از لحظهاي واحد تشكيل شده است. لحظهاي كه در آن انسان يك بار و براي هميشه درک ميکند كه كيست! شما اين لحظه را درك کردهايد؟
با بررسي ديدگاه مكاتب و اعتقادات گوناگون ، از جمله مكاتب الهي و به ويژه اسلام، متوجه اين موضوع ميشويم كه همگي آنها همه افراد را به تدبر و تفکر در خويشتن فراخواندهاند. چنين به نظر ميرسد انسان هرچه بيشتر خود را بشناسد و درك بهتري از ويژگيهاي خود داشته باشد، احتمال رشد، استقلال و اعتماد به نفس را در خود افزايش ميدهد و زمينه را براي پذيرش بهتر ديگران آماده ميكند. بنابراين خودآگاهي مقدمه ارتباط موثر با ديگران است، چراكه باوجود تفاوتهاي فردي فراوان، انسانها ويژگيهاي مشابه و زيادي با هم دارند. به عنوان مثال هر فردي نيازمند حفظ و تقويت عزت نفس خويشتن است و تخريب عزت نفس در هر فرد ميتواند احساس شديد حقارت و در نتيجه اضطراب را به همراه داشته باشد. اگر شخص چنين فرآيندي را در درون خود تشخيص داده باشد، پيامدهاي آن را در ديگران نيز درك خواهد كرد. اين امكان نيز وجود دارد كه آگاه نبودن از خصوصيات و استعدادهاي خود، سرچشمه تعارضهاي فراوان و زمينه شكستهاي اصلي زندگي انسان باشد. بنابراين ضروري است اشخاص تلاش كنند تا ويژگيهاي اصلي شخصيت (افكار، باورها، ارزشها، هيجانات، تمايلات و آرمانهاي) نقاط قوت و ضعف و مهارتهاي خويش را كشف و در جهت مديريت آنها كوشش كنند.
خودآگاهي در تصميمگيريهاي مهم و سرنوشتساز زندگي همانند ازدواج، انتخاب شغل و... نيز نقش بسيار حياتي ايفا ميکند.
خودآگاهي يعني بررسي واقعگرايانه باورها، ارزشها، احساسات، آرمانها و تواناييهاي بالقوه و بالفعل خود و استفاده از آنها در تصميمگيريها به گونهاي كه به نفع خود و روابطمان با ديگران باشد. در واقع مهارتي است كه به حس پرورش يافتهاي از عزت نفس منجر خواهد شد. در واقع آگاهي از خود روندي مداوم و استنتاجي است كه طي آن متوجه ميشويم كه هستيم.
خود چيست؟
ما كه هستيم؟ شبيه چه هستيم؟ ديگران درباره ما چگونه ميانديشند؟ اينها نمونه سوالاتي است كه به خود ما اشاره ميكند. خود ما جنبههاي گوناگوني دارد كه بهتر است به كشف آنها اقدام كنيم، شامل: بدن يا جسم ما، احساسات ما، افكار ما، اعتقادهاي ما، ادراكهاي ما از خودمان، عملكردهاي ما و غيره.
خود فيزيكي
اولين بخش از خود كه آسانتر از جنبههاي ديگر قابل شناسايي است، خود فيزيكي است كه به حسي و تصوري گفته ميشود كه نسبت به بدن خود داريم. آيا تصور خوب يا بدي از بدن يا بخشي از آن داريم؟ به ياد داشته باشيم كه بخشي از ارتباط ما با ديگران از اين طريق صورت ميگيرد. كانال ارتباطي كه به آن زبان بدن يا ارتباط غير كلامي ميگويند كه عناصر مهم آن عبارتاند از: تماس چشمي، فاصله با ديگران، حركات دست و پا، حالات صورت و غيره. شايد بدون اينكه خود كاملا مطلع باشيم با بدنمان پيامهاي گوناگوني ارسال كنيم. بخشي از خود شناسي فيزيكي اين است كه راجع به پيامي كه از اين طريق به ديگران ارسال ميكنيم، با خبر شويم.
خود واقعي
خود واقعي درونيترين بخش وجود ما است. خودمان اين بخش را به خوبي ميشناسيم ولي افراد معدودي نيز از اين بخش آگاه هستند. اغلب ما انرژي زيادي را صرف پنهان نگاه داشتن اين بخش از وجود خود ميكنيم. شايد نگران اين هستيم كه اگر ديگران خود واقعي ما را بشناسند، علاقهشان را به ما از دست بدهند. كارل راجرز ميگويد: «آنچه را من از ديگران پنهان ميكنم، اغلب همان چيزي است که آنان از من پنهان ميكنند.» برخي معتقدند خود واقعي وجود ندارد و انسان بر اساس شرايطي كه در آن قرار ميگيرد، نقشهاي گوناگوني را بازي ميكند. با اين نگرش ميتوان گفت خود از نقشهاي گوناگوني تشكيل شده كه بازيگرش ما هستيم. براي مثال هنگام سخنراني نقش استاد را بازي ميكنيم و وقتي در خانه هستيم نقش همسر يا پدر و يا مادر را بازي ميكنيم.
خود آرماني
از همان دوران نوجواني افكار و تصاوير آرماني متعدد و گاه مبهم از خود بهوجود آمده و با نگاه به ديگران و مقايسه خود با آنان به اين فكر فرو ميرويم كه چگونه به نظر ميرسيم. شايد در اين مقايسهها به اين نتيجه برسيم كه زندگي برخي مردم چقدر ايدهآل و خوب است و آرزو كنيم كه ما هم مثل آنان بشويم. طي چنين فرآيندي خود آرماني تشكيل ميشود. تصوير ايدهآل برخي افراد آنچنان دور از دسترس و واقعيت است كه هرچه تلاش كنند به آن نميرسند. در چنين شرايطي امكان بروز احساس نااميدي و افسردگي خيلي زياد است. خود آرماني چنانچه واقعبينانه تكوين يابد، زمينه رشد و پيشرفت را مهيا ميسازد.
خود اجتماعي
تصور ميكنيد ديگران شما را چگونه ميبينند؟ ما در ميان جمع و گروههاي گوناگون چگونه رفتار ميكنيم؟ بهتر است گاهي به تفاوت رفتار خود در ميان جمع دوستان صميمي با گروههاي رسميتر مثل محيط كار بينديشيم. در هر گروه افراد با رفتار خود به ما فشار ميآورند تا با آنان همنوا شويم. ما ترغيب ميشويم شبيه افرادي شويم كه بيشتر با آنان سر و كار داريم. بنابراين ويژگيهاي فردي خود و شرايط اجتماعيمان در روند تشكيل خود اجتماعي ما موثر هستند.
خود معنوي
جنبه معنوي خود، مرتبط با آن چيزي است كه به آن اعتقاد داريم، كه ميتواند مربوط به مذهب بوده يا به ديدگاههاي انساني ديگر ارتباط داشته باشد. آگاهي از جنبه معنوي خود به ما كمك ميكند تا انتظار نداشته باشيم همه افراد درباره همه چيز همانگونه فكر كنند كه ما فكر ميكنيم. همچنين با داشتن چنين آگاهي، زماني كه با انساني روبهرو ميشويم كه حس معنايي خود را از دست داده بهتر ميتوانيم به او كمك کنيم و از موعظه كردن كمتر استفاده كنيم.
![من هاي در من](/userfiles/Article/1389/09%20Azar/001/00040511.jpg)
تمرين خودشناسي
گاه بايد اين پرسشها را از خود بپرسيم:
1) كدام مشخصههاي فيزيكي و ظاهري خود را خيلي ميپسنديم و كدام را نميپسنديم؟
2) كدام مشخصههاي ظاهري ما شباهت زيادي به ويژگيهاي شخصي دارد كه خيلي از او خوشمان ميآيد؟ و دوست داريم كدام ويژگيهاي ما تغيير پيدا كند؟
3) كدام مشخصههاي ظاهري ما شباهت زيادي به ويژگيهاي ظاهري والدين ما دارد؟
• يك ورق كاغذ را برداشته و در جايگاه سوم شخص توصيفي از خود بنويسيم. براي مثال: «احمد احمدي مردي است بلند قد كه تا مقطع ليسانس درس خوانده و...»
• سعي كنيد بدون ويرايش و با سرعت در مدت 5 دقيقه اين كار را انجام دهيد. بعد از اين تمرين يك بار ديگر به شكل اول شخص اين كار را انجام دهيد. براي مثال: «من مردي بلندقد هستم كه تا مقطع ليسانس درس خواندهام و...»
• در تمريني ديگر نام دو نفر از افرادي را كه بسيار ميپسنديد يادداشت كرده و تلاش كنيد ويژگيهاي شخصيتيِ مثبت و جذابي كه دارند را فهرست كرده و سپس ويژگيهاي شخصيتي خود را با آنان مقايسه كنيد. كدام ويژگيهاي خود را مايليد تغيير دهيد؟
• در تمريني ديگر ميتوانيد نام چند نفر (مثل يك معلم يا استاد، همكار، يكي از والدين، فرزندان و يا خواهر و برادر خود) را يادداشت كرده و توصيف كوتاهي از حضور خود در مقابل هر يك از اين اشخاص را بنويسيد. براي مثال: «آيا با آنان احساس آرامش ميكنم يا خير؟ وقتي با آنان صحبت ميكنم بيشتر از چه كلماتي استفاده ميكنم؟ و...»
• گاه بايد از خود بپرسيم:
1) چه چيزهايي براي من ارزش محسوب شده و يا به چه چيزهايي اعتقاد دارم؟
2) آرزو داريد شبيه چه كسي شويد و چرا؟
3) ميخواهيد چه كاري انجام دهيد؟ نحوه انجام آن چگونه است؟ اين كار با كدام يك از ارزشهاي شما انطباق دارد؟
4) بهترين استفادهاي كه از وقت خود ميتوانيد انجام دهيد، چيست؟
• فهرستي از افرادي كه شما را ميشناسند تهيه كرده و از هر كدام بخواهيد سه ويژگي مثبت يا سه مهارت را كه در شما سراغ دارند بگويند تا يادداشت كنيد.
• فرض كنيد با چند تن از دوستان خود قرار گذاشتهايد همديگر را بعد از پنج سال در يك رستوران ملاقات كنيد، تصور كنيد در آن موقع شما در چه وضعيتي هستيد. ميخواهيد چه خصوصيات جديدي در شخصيت شما اضافه شده باشد؟ ميخواهيد درآمدتان چقدر شده باشد؟ در زندگي خانوادگيتان چه تغييراتي بهوجود آمده باشد؟ و...
• از خود بپرسيد اگر فقط شش ماه به پايان زندگيتان باقي مانده باشد، در اين فرصت باقيمانده چه كارهايي را انجام ميدهيد.
منبع
: http://salamat.com /ج