خشم از آن جهت که تعادل روحي انسان را به هم مي زند، او را از محورحق و عدل خارج مي سازد، اگر در مقام انتقام برآيد، به چندين برابر حقي که از او ضايع شده، راضي نمي شود و اگر درمقام کينه توزي برآيد، همه اصول و موازين را زيرپا مي گذارد و به صورت خودآگاه و ناخودآگاه، براساس عقده روحي موجود، به انواع ظلم ها دست مي يازد. و در برابر ديگران هرجا که بتواند از اعمال خشونت و شدت عمل دريغ نمي کند. از اين رو از فضايل و کمالاتي چون «رفق و نرمي» در رفتار، مدارا با ديگران، عفو و گذشت، حسن خلق، حسن معاشرت، محروم و بي نصيب مي گردد. و خوي درندگي و سبعيت به تناسب شدت و شعف اين رذيله اخلاقي، براو حاکم مي شود...بنابراين لازم است براي جلوگيري ازخطرات روحي و رواني براي خود و ديگران، از اين هيجان (خشم) که بيهوده در درون ما گذارده نشده ، به جا و درجاي خود استفاده کنيم. در اين کتاب کوشش شده است نسل جوان با يکي از ابعاد اساسي امام؛ يعني بعد اخلاقي آشنا شده و ديدگاه ايشان را در مورد خشم و پرخاشگري بررسي مي نمايد