چون پيامبر از خانهي خود بيرون آمد، به شتاب کوچههاي شهرها را يکي پس از ديگري درنورديد. شب تيرهي ظلماني، چون دامن چادري سياه از ابري انبوه و دودي کبود بر همه جا فروافتاده و خيمه زده بود؛ چنان که پيش پاي خود را به سختي ميديد. خوشبختانه هيچ کس در کوچهها نبود و او ميتوانست بيآن که ديده شود خود را به کرانه امن و پايگاه سلامتي برساند. در نظر داشت که مستقيما راه مدينه را در پيش نگيرد.