جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
محمد زکرياي رازي
-(5 Body) 
محمد زکرياي رازي
Visitor 827
Category: دنياي فن آوري
مُحَمَّد زَکَرياي رازي(251 ه.ق. – 313 ه.ق.) پزشک، فيلسوف و شيمي‌دان ايراني که آثار ماندگاري در زمينه? پزشکي و شيمي و فلسفه نوشته است و به عنوان کاشف الکل و جوهر گوگرد (اسيد سولفوريک) مشهور است.
به گفته جرج سارتن، پدر تاريخ علم، رازي «بزرگ‌ترين پزشک اسلام و قرون وسطي بود.» اين دانشمند ايراني از آن‌جا که کتاب‌هاي خود را به زبان عربي مي‌نوشت، نزد غربيان به جالينوس عرب نيز مشهور بوده‌است.نام وي محمد و نام پدرش زکريا و کنيه‌اش ابوبکر است. مورخان شرقي در کتاب‌هايشان او را محمد بن زکرياي رازي خوانده‌اند، اما اروپائيان و مورخان غربي از او به نام‌هاي رازس Rhazes=razes و رازي Al-Razi در کتاب‌هاي خود ياد کرده‌اند.
به گفته ابوريحان بيروني وي در شعبان سال 251 هجري (865 ميلادي) در ري متولد شده و دوران کودکي و نوجواني‌ و جواني‌اش دراين شهر گذشت. چنين شهرت دارد که در جواني عود مي‌نواخته و گاهي شعر مي‌سروده‌است. بعدها به کار زرگري مشغول شد و پس از آن به کيمياگري روي آورد، وي در سنين بالا علم طب را آموخت. بيروني معتقد است او در ابتدا به کيميا اشتغال داشته و پس از آن‌که در اين راه چشمش در اثر کار زياد با مواد تند و تيزبو آسيب ديد، براي درمان چشم به پزشکي روي آورد.
در کتاب‌هاي مورخان اسلامي آمده‌است که رازي طب را در بيمارستان بغداد آموخته‌است، در آن زمان بغداد مرکز بزرگ علمي دوران و جانشين دانشگاه جندي شاپور بوده‌است و رازي براي آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتي نامعلوم در آن‌جا اقامت گزيد و به تحصيل علم پرداخت و سپس رياست بيمارستان معتضدي را برعهده گرفت. پس از مرگ معتضد خليفه عباسي به ري بازگشت و عهده‌دار رياست بيمارستان ري شد و تا پايان عمر در اين شهر به درمان بيماران مشغول بود. رازي در آخر عمرش نابينا شد، درباره علت نابينا شدن او روايت‌هاي مختلفي وجود دارد، بيروني سبب کوري رازي را کار مداوم با مواد شيميايي چون بخار جيوه مي‌داند.
رازي در تاريخي بين 5 شعبان 313 ه.ق. الي 313 ه.ق. در ري وفات يافته‌است. مکان اصلي آرامگاه رازي نامعلوم است.

تاريخ تولد و مرگ رازي

مهم‌ترين سند تاريخي درباره? تولد و مرگ رازي کتاب «فهرست کتب رازي» نوشته? ابوريحان بيروني است. در اين کتاب تولد رازي در غره? شعبان 251 (قمري) ه.ق و درگذشت‌ او در پنجم شعبان 313 ه.ق. ثبت شده‌است. ضمنا «در اين رساله ابوريحان علاوه بر آن که صريحاً تاريخ تولد و وفات رازي را متذکر شده، مدت عمر او را به سال قمري شصت و دو سال و پنج روز و به شمسي شصت سال و دو ماه و يک روز بطور دقيق آورده‌است.» اما در منابع مختلف تاريخ‌هاي متفاوتي در مورد تولد و مرگ رازي آمده‌است.

تولد:

حدود 240 (قمري) ه.ق. 251 (قمري) ه.ق. 250 (قمري) ه.ق. 249 (قمري) ه.ق.، فرهنگ تاريخ و جغرافيا تاليف بويه و در لاروس بزرگ تاريخ تولد رازي 850 ميلادي آورده شده‌است.

مرگ:

در مورد تاريخ درگذشت رازي نيز اختلاف زيادي وجود دارد در فرهنگ معين پس از ذکر 313 ه.ق نوشته شده‌است:«و به قولي 323 ه.ق.» و در لغت‌نامه? دهخدا نيز پس از ذکر همان 313 ه.ق در مورد درگذشت رازي آمده‌است:«زرکلي از ابن‌النديم و مولف نکت الهميان و وفيات مرگ او را در 311 ه.ق. نوشته‌است»
«در اين باب نيز بين مورخان اختلاف نظر است، مثلاً قفطي و ابن‌صاعد اندلسي و ابوالفرج ملطي در مختصر الدول و جرجي زيدان در کتاب تاريخ آداب اللغه العربيه وفات رازي را سال 320 هجري ذکر کرده‌اند. ابن ابي اصيبه از قول ابوالخير حسن بن سوار بن بابا (که تقريباً هم‌زمان با رازي بوده‌است) وفات رازي را سال 290 و اندي و يا 300 و کسري و به اعتبار ديگر 320 آورده‌است.»

استادان و شاگردان

درباره استادان و پيش‌کسوت‌هاي رازي ميان کارشناسان و تاريخ‌نويسان اتفاق نظر وجود ندارد. گروهي او را شاگرد علي‌بن ربن طبري و ابوزيد بلخي مي‌دانند اما عده‌اي ديگر بنا بر شواهد و دلايلي اين موضوع را رد مي‌کنند. ناصرخسرو در زادالمسافرين صفحه? 98 از شخصي به‌نام ايرانشهري به‌عنوان «استاد و مقدم» محمد زکريا نام مي‌برد اما هيچ نشاني از اين شخص به‌دست نيامده‌است. از اين نام‌ها به عنوان شاگردان رازي ياد شده‌است: يحيي بن عدي، ابوالقاسم مقانعي، ابن قارن رازي، ابوغانم طبيب، يوسف‌بن يعقوب، محمدبن يونس و ابوالحسن طبري.

اخلاق و صفات رازي

رازي مردي خوش‌خو و در تحصيل کوشا بود. وي به بيماران توجه خاصي داشت و تا زمان تشخيص بيماري دست از آن‌ها برنمي‌داشت و نسبت به فقرا و بينوايان بسيار رئوف بود. رازي برخلاف بسياري از پزشکان که بيشتر مايل به درمان پادشاهان و امراء و بزرگان بودند، با مردم عادي بيشتر سروکار داشته‌است. ابن‌النديم در کتاب الفهرست خود مي‌گويد: «تفقد و مهرباني به همه کس، به ويژه فقراء و بيماران داشته، از حالشان جويا، و به عيادتشان مي‌رفت و مقرري‌هاي کلاني براي آن‌ها گذاشته بود.» . رازي در کتابي به نام صفات بيمارستان اين عقيده را ابراز مي‌دارد که هر کس لايق طبابت نيست و طبيب بايد داراي صفات و مشخصه‌هاي ويژه‌اي باشد. رازي درباره جاهل عالم‌نما افشاگري‌هاي متعددي صورت داده‌است و با افراد کم‌سواد که خود را طبيب مي‌ناميدند و اطرافيان بيمار که در طبابت دخالت مي‌کردند به شدت مخالفت مي‌کرد و به همين سبب مخالفاني داشت

پزشکي

رازي طبيبي حاذق و پزشکي عالي‌قدر بود و در زمان خود شهرت به‌سزايي داشت. رازي از زمره? پزشکاني است که بعضي از عقايد وي در درمان طب امروزي نيز به‌کار مي‌رود، مخصوصا در درمان بيماران با مايعات و غذا. پزشکان و محققين از کتاب‌ها و رسالات رازي در سده‌هاي متمادي بهره برده‌اند. ابن‌سينا رازي را در طب بسيار عالي‌مقام مي‌داند و مي‌توان گفت براي تاليف قانون از حاوي رازي استفاده فراوان کرده‌است.

آبله و سرخک

رازي اولين کسي است که تشخيص تفکيکي بين آبله و سرخک را بيان داشته‌است. وي در کتاب آبله و سرخک خود به علت بروز آبله پرداخته و سبب انتقال آن را عامل مخمر از راه خون دانسته‌است و ضمن معرفي آبله و سرخک به‌عنوان بيماري‌هاي حاد، نشانه‌هايي از بي‌خطر يا کشنده بودن آن‌ها را بيان مي‌دارد و براي مراقبت از بيمار مبتلا به اين بيماري‌ها روش‌هايي را توصيه مي‌کند از جمله به عنوان اولين طبيب استفاده از پنبه را در طب آورده و به منظور زخم نشدن بدن بيماران آبله‌اي از آن بهره مي‌برده و در مراقبت از چشم‌ها و پلک و گلو و بيني اين بيماران توصيه فراوان کرده‌است. در کتاب آبله و سرخک رازي در مورد آبله و سرخک چه قبل از ظهور بيماري و چه بعد از آن و جلوگيري از عوارض بيماري به اندام‌هاي بدن تدابيري آورده شده‌است.

تشريح

در دوران رازي تشريح جسد انسان رواج نداشت و اين کار را ناپسند و خلاف آموزه‌هاي ديني مي‌دانستند و عموماً به تشريح ميمون مي‌پرداختند. رازي در کتاب‌هاي خود از جمله کتاب الکناش المنصوري از تشريح استخوان‌هاي و عضلات ، مغز، چشم، گوش، ريه، قلب، معده و کيسه صفرا و... سخن گفته‌است و طرز قرار گرفتن ستون فقرات و سوراخ‌ها و زائده‌هاي آن و نخاع شوکي را به خوبي شرح داده‌است. رازي اولين پزشکي است که بعضي از شعب اعصاب را در سر و گردن شناخته و راجع به آن‌ها توضيحاتي داده‌است.

درمان بيماري‌هاي داخلي

رازي اسراف در دارو را بسيار مضر مي‌داند، وي معتقد بوده‌است تا ممکن است مداوا با غذا و در غير اين‌صورت با داروي منفرد و ساده وگرنه با داروي مرکب به عمل آيد. رازي مي‌گويد: «هرگاه طبيب موفق شود بيماري‌ها را با غذا درمان کند، به سعادت رسيده‌است» وي بسياري از داروها را روي حيوانات امتحان کرده و اثرات آن‌ها را ثبت و تشريح کرده‌است و سپس براي بيماران تجويز مي‌کرده‌است.

جراحي

گرچه رازي به عنوان پزشک مشهور است اما بعضي از مورخان او را به نام جراح مي‌شناسند. از مطالعه? آثار وي چنين برمي‌آيد که در جراحي صاحب‌نظر بوده‌است. وي درباره «سنگ کليه‌ها و مثانه» کتابي نگاشته و درآن تاکيد کرده‌است در صورتي که درمان سنگ مثانه با راه‌هاي طبي مقدور نباشد، بايد به عمل جراحي پرداخت و در اين کتاب از اسبابي که با آن عمل سنگ مثانه را انجام مي‌داده، نام مي‌برد. رازي اولين طبيبي است که در عالم طب از سل مفصلي انگشتان صحبت کرده‌است. در شکسته‌بندي و دررفتگي‌ها قدم‌هايي برداشته و آثاري از خود به جا گذاشته‌است.

تغذيه

رازي از اولين افرادي است که بر نقش تغذيه در سلامتي و درمان تاکيد بسيار دارد. رازي کتابي درباره تغذيه دارد به نام «منافع‌الاغذيه و مضارها» که يک دوره کامل بهداشت غذايي است و در آن از خواص گندم و ساير ‌حبوبات و خواص و ضررهاي انواع آب‌ها و شراب‌ها و مشروبات غيرالکلي و گوشت‌هاي تازه و خشک و ماهي‌ها و... سخن گفته‌است و فصلي در باب علل و جهات اشتها و هضم غذا و ورزش و غذاهاي گوارا و پرهيزهاي غذايي و مسموميت‌ها دارد.

شيمي و داروسازي

رازي تحصيل شيمي را قبل از پزشکي شروع کرده‌است و در آن آثاري چشم‌گير از خود برجا گذاشته‌است.عمده? تأثير رازي در شيمي طبقه‌بندي او از مواد است. او نخستين کسي بود که اجسام را به سه گروه جمادي، نباتي و حيواني تقسيم کرد. وي پايه‌گذار شيمي‌ نوين است، با وجود آن‌که کيمياگري را باور دارد.«هر چند که بعضي از کيمياگران معاصر در ايران نوعي از تبدل ناقص فلزات را به طلا «تبدل رازي» مي‌نامند. ولي چون رازي از ديدگاه مراحل بعدي علم در نظر گرفته شود، بايد او را يکي از بنيانگذاران علم شيمي بدانيم.» در کتاب «سرالاسرار» او مي‌خوانيم که مواد را به دو دسته فلز و شبه فلز (به گفته او جسد و روح) تقسيم مي‌کند و اگر در اين زمينه اشتباهاتي‌ مي‌کند، چندان گريزي از آن ندارد. براي نمونه جيوه را شبه فلز مي‌خواند در صورتي که فلز بودن جيوه اکنون آشکار است.
کشف‌هاي بسيار به رازي نسبت داده مي‌شود از جمله:

رازي کاشف الکل است.

از تأثير محيط قليايي بر کانه پيليت، اسيد سولفوريک فراهم کرد و با داشتن اسيد سولفوريک بدست آوردن ديگر اسيدها آسان بود
از تأثير آب‌آهک بر نوشادور (کلريد آمونيوم)، اسيد کلريدريک بدست آورد.
با اثر دادن سرکه با مس، استات مس يا زنگار تهيه کرد که با آن‌ها را زخم را شستشو مي‌دادند
از سوزاندن زرنيخ، اکسيد آرسنيک يا مرگ موش فراهم کرد
براي نخستين بار از نارنج اسيد سيتريک تهيه کرد.
او نخستين پزشکي است که داروهاي سمي‌ آلکالوئيدي ساخت و از آن‌ها براي درمان بيمارانش بهره گرفت.

فلسفه

رازي از تفکرات فلسفي رايج عصر خود که فلسفه ارسطويي‌- افلاطوني بود، پيروي نمي‌کرد و عقايد خاص خود را داشت که در نتيجه مورد بدگويي اهل فلسفه هم‌عصر و پس از خود قرار گرفت. .هم‌چنين عقايدي که درباره اديان ابراز داشت سبب شد موجب تکفير اهل مذهب واقع شود و از اين‌رو بيشتر آثار وي در اين زمينه از بين رفته‌است. رازي را مي‌توان برجسته‌ترين چهره خردگرايي و تجربه‌گرايي در فرهنگ ايراني‌ و اسلامي‌ ناميد. وي در فلسفه به سقراط و افلاطون متمايل بود و تأثيراتي از افکار هندي و مانوي در فلسفه وي به چشم مي‌خورد. با اين وجود هرگز تسليم افکار مشاهير نمي‌شد بلکه اطلاعاتي را که از پيشينيان بدست آورده بود مورد مشاهده و تجربه قرار مي‌داد و سپس نظر و قضاوت خود را بيان مي‌دارد و اين را حق خود مي‌داند که نظرات ديگران را تغيير دهد و يا تکميل کند. از آراء رازي اطلاع دقيقي در دست نيست جز در مواردي که در نوشته‌هاي مخالفان آمده‌است.
در نظر رازي جهان جايگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات، عقل و فلسفه‌است و روان‌ها از تيرگي اين عالم پاک نمي‌شود و نفس‌ها از اين رنج رها نمي‌شوند مگر از طريق فلسفه... در فلسفه اخلاق رازي مساله لذت و رنج اهميت زيادي دارد. از ديد وي لذت امري وجودي نيست، يعني راحتي از رنج است و رنج يعني خروج از حالت طبيعي به‌وسيله امري اثرگذار و اگر امري ضد آن تأثير کند و سبب خلاص شدن از رنج و بازگشت به حالت طبيعي شود، ايجاد لذت مي‌کند. رازي فلسفه را چنين‌ تعريف مي‌کند که چون «فلسفه تشبه به خداوند عزوجل است به قدر طاقت انساني» و چون آفريدگار بزرگ در نهايت علم و عدل و رحمت است پس نزديکترين کسان به خالق، داناترين و عادل‌ترين و رحيم‌ترين ايشان است. رازي با وجود آن‌که به خدا و ماوراء الطبيعه اعتقاد داشت، نبوت و وحي را نفي مي‌کرد و ضرورت آن را نمي‌پذيرفت و در دو کتاب «في‌النبوات‌» و «في حيل المتنبين» به نفي نبوت پرداخته‌است.[19] «از تعليمات او اين بود که همه آدميان سهمي ا ز خرد دارند که بتوانند نظرهاي صحيح درباره مطالب عملي و نظري به‌دست آورند، آدميان براي هدايت شدن به رهبران ديني نياز ندارند، در حقيقت دين زيان‌آورد است و مسبب کينه و جنگ. نسبت به همه مقامات همه سرزمين‌ها شک داشت.» اين تفکرات رازي موجب خشم علماي اسلامي بر عليه او شد و او را ملحد و نادان و غافل خواندند و آثار او را رد کردند.
ويژگي رازي در اين بود که بناي فلسفه اش را نه بر مبناي دو فرهنگ مسلط يوناني و اسلامي، که بر مبناي فلسفه ايراني و بابلي و هندي پايه گذاري کرده بود. مهم ترين سؤال فلسفي او اين بود: «اگر خداوند خالق جهان است، چرا پيش از خلق جهان جهان را خلق نکرد؟». در ماوراءالطبيعه رازي پنج اصل وجود دارند که قديم هستند و همين موجب شد که مسلمانان او را «دهري» بدانند: خالق، نفس کلي، هيولي اولي (ماده اوليه)، مکان مطلق، و زمان مطلق يا دهر.

آثار رازي

در مورد آثار رازي در لغت‌نامه? دهخدا آمده‌است:«ابن‌النديم در کتاب «الفهرست» خود تعداد آثار رازي را يک‌صد و شصت و هفت و ابوريحان بيروني‌ در کتاب «فهرست کتب رازي» يک‌صد و هشتاد و چهار دانسته‌اند. «کتاب‌هاي رازي برحسب فهرست بيروني بدين ترتيب تقسيم موضوعي مي‌شود: 56 کتاب در طب، 33 کتاب در طبيعيات، 7 کتاب در منطق، 10 کتاب در رياضيات و نجوم، 7 کتاب در تفسير و تلخيص و اختصار کتب فلسفي يا طبي ديگران، 17 کتاب در علوم فلسفي و تخميني، 6 کتاب در در مافوق الطبيعه، 14 کتاب در الهيات، 22 کتاب در کيميا، 2 کتاب در کفريات، 10 کتاب در فنون مختلف که جمعا بالغ بر يک‌صد و هشتاد و چهار مجلد مي‌شود و ابن اصيبعه در عيون الانباء في طبقات الاطباء دويست و سي و هشت کتاب از براي رازي برمي‌شمارد. محمود نجم‌آبادي استاد دانشگاه تهران کتابي به عنوان: مولفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکرياي رازي نوشته است. که در سال 1339 به‌وسيله انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است در اين کتاب فهرست‌هاي ارائه شده توسط ابن النديم و ابوريحان بيروني و قفطي و ابن اصيبعه با يک‌ديگر تطبيق داده شده‌است و در مجموع دويست و هفتاد و يک کتاب و رساله و مقاله فهرست شده‌است.

فهرست آثار محمد زکرياي رازي

محمد زکرياي رازي،پزشک، فيلسوف و شيمي‌دان ايراني در قرن سوم و اوايل چهارم هجري بود. در مورد آثار رازي در لغت‌نامه? دهخدا آمده‌است:«ابن‌النديم در کتاب «الفهرست» خود تعداد آثار رازي را يک‌صد و شصت و هفت و ابوريحان بيروني‌ در کتاب «فهرست کتب رازي» يک‌صد و هشتاد و چهار دانسته‌اند. «کتاب‌هاي رازي برحسب فهرست بيروني بدين ترتيب تقسيم موضوعي مي‌شود: 56 کتاب در طب، 33 کتاب در طبيعيات، 7 کتاب در منطق، 10 کتاب در رياضيات و نجوم، 7 کتاب در تفسير و تلخيص و اختصار کتب فلسفي يا طبي ديگران،17 کتاب در علوم فلسفي و تخميني، 6 کتاب در در مافوق الطبيعه، 14 کتاب در الهيات، 22 کتاب در کيميا، 2 کتاب در کفريات، 10 کتاب در فنون مختلف که جمعا بالغ بر يکصدوهشتادوچهار مجلد مي‌شود و ابن اصيبعه در عيون الانباء في طبقات الاطباء دويست و سي و هشت کتاب از براي رازي برمي‌شمارد.
محمود نجم‌آبادي استاد دانشگاه تهران کتابي به عنوان: مولفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکرياي رازي نوشته است. که در سال 1339 به‌وسيله انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده است در اين کتاب فهرست‌هاي ارائه شده توسط ابن النديم و ابوريحان بيروني و قفطي و ابن اصيبعه با يک‌ديگر تطبيق داده شده‌است و در مجموع دويست وهفتادويک کتاب و رساله و مقاله فهرست شده‌است.
در اين مقاله علاوه بر لغت‌نامه دهخدا از کتاب محمد زکرياي رازي طبيب، فيلسوف، شيميدان ايراني نيز استفاده شده‌است.

پزشکي

1. الحاوي، يک دوره کامل علم طب تا دوران رازي است.
2. الکناش المنصوري، که الطب المنصوري نيز خوانده مي‌شود.
3. المرشد، که الفصول في الطب نيز ناميده مي‌شود.
4. من لايحضره الطبيب، نام ديگر کتاب طب الفقراء است.
5. المدخل الي الطب، پيش‌درآمد و مقدمه علم طب
6. الرد علي الجاحظ في مناقضةالطب، که در آن رازي نظر جاحظ معروف را که نقض علم طب را رد مي‌کرده، را رد کرده‌است..
7. الطب الملوکي، اين کتاب يک دوره بيماري‌شناسي است.
8. القراباذين الکبير
9. القراباذين الصغير
10. کتاب الجدري و الحصبه که برجسته‌ترين اثر خدمت فرهنگ اسلامي به علم پزشکي بشمار مي‌رود.
11. التقسيم و التشجير، که رازي در اين کتاب تقسيمات امراض و علت‌هاي آن‌ها را با شرح و بيان به طريق طبقه‌بندي آورده‌است.
12. الحصي في الکلي و المثانه، در باب سنگ کليه‌ها و مثانه‌است.
13. القولنج، در اين کتاب از اقسام و انواع قولنج‌ها بحث مي‌شود.
14. اوجاع المفاصل (دردبندها)
15. سکنجبين، در باب خواص سکنجبين و موارد مصرف و تجويز آن است.
16. دفع مضار الاغذيه، درباره پيش‌گيري از ضررهاي غذاها است.
17. تقديم الفاکهه قبل الطعام و تاخير هامنه، درمورد خوردن ميوه قبل و بعد از غذا است.
18. الابدال، کتابي است مختصر درباب بدل و جانشين داروها.
19. الادويه الموجوده بکل مکان، درباره داروهايي که آسان درهرجا يافت مي‌شود، است.
20. الابنه و علاج‌ها
21. في هيئه القلب (تشريح قلب)
22. في هيئه الانثين (تشريح خصيه‌ها يا خايه‌ها)
23. في هيئه الصماخ (تشريح پرده گوش)
24. في هيئه العين (‌تشريح چشم)
25. في هيئه الکبد (تشريح کبد)
26. الرد علي الناشي في نقضه الطب، در باب رد رازي بر نقض ناشي است که علم طب را نقض کرده‌است.
27. في المحنه الطبيب و کيف ينبغي ان يکون حاله في نفسه و بدنه و شربه، درباره امتحان طبيب و اين‌که بايد چگونه باشد.
28. فيماجري بينه و بين جري الطبيب في التوت عقيب البطيخ، مباحثه و گفتگو بين رازي و جرير در باب خوردن توت پس از خربزه
29. في العله التي تحدث الورم و ازکام في روس بعض الناس وقت الورد، در سبب آن‌که ورم و زکام در سر بعضي از مردمان وقت گل سرخ عارض مي‌شود.
30. في الستفراغ المحمومين قبل النضج، در اينکه استفراغ قبل از بهبود لازم است.
31. في تبريد الماء عيل الثلج و تبريد الماء يقع الثلج فيه،درباره آبي که با برف سرد شده باشد و آبي که بر برف گذارده و سرد شده باشد.
32. في العله التي لها بزعم بعض الجهال الاطباء ان الثلج يعطش، در علت آن‌که بعضي از پزشکان نادان تصور مي‌کنند که برف تشنگي مي‌آورد.
33. العلل القاتله، درباره بيماري‌هاي کشنده‌است
34. في علة الموت الحوي من السموم، درباره علت مرگ سريع ز سموم است
35. اطمعه المرضي، درباب غذاي بيماران است.
36. الفالج
37. اللقوه، عبارت است از فالج عصب صورت و نتيجه حاصل از آن کجي دهان مي‌باشد
38. في ان الحميه المفرطه تضر بالا بدان، در اينکه پرهيز مفرط براي بدن انسان مضر است.
39. في ان الطين المتنقل
40. في علة تعيش السمک، درآن‌که ماهي تشنگي آورد.
41. في العله التي لها صار الخريف ممرضا، در سبب آن‌که پائيز بيماري‌زا است.
42. في ان الطبيب الحاذق لبيس هومن قدر علي ابراء جميع العلل و ان ذلک ليس في الوسع، در اينکه طبيب حاذق قادر به درمان همه بيماري‌ها نيست و اين امر در وسع انسان نمي‌باشد
43. في التلطف في ايصال العليل الي بعض شهواته، در لطف ورزيدن طبيب براي برخي بيماران دربعضي ازاميال آن‌ها
44. في العلع التي يذم لها بعض الناس و عوامها الطبيب و ان کان حاذقا، در سبب آن‌که بعضي از مردم و عوام‌الناس طبيب را رها مي‌کنند هر قدر هم که حاذق باشد.
45. في العله التي لها ينجح جهال الاطباء و العوام و النساء اکثر من العلماء، در علت آن‌که پزشکان نادان و عوام و زنان بيش از پزشکان دانشمند توفيق مي‌يابند.
46. خطاء غرض الطبيب، درباره خطا و اشتباهات طبيب
47. اختصار کتاب النبض الکبير لجالينوس
48. اختصار کتاب حيله البرء‌لجالينوس
49. تلخيصه لکتاب العلل و الاعراض لجالينوس
50. تلخيصه لکتاب العلل المواضع الالمه لجالينوس
51. تلخيص کتاب فصول بقراط
52. فيما لايلصق مما يقطع من البدن، درکتاب آمده‌است که بعضي از قسمت‌هاي بدن انسان ولو آن‌که کوچک باشد نمي‌توان آن‌ها را پيوند زد.
53. في العله التي لها لا يوجد شراب يفعل فعل الشراب الصحيح بالبدن، اثري را که مشروب سکر و غير سکر در بدن مي‌گذارد که بيان مي‌دارد.
54. کيفيه الاغتذاء، در باب کيفيت تغذيه‌است
55. في الاغراض المميله لقلوب کثير من الناس عن افاضل الاطباء الي اخسائهم، از عنوان کتاب بر مي‌آيد که نظرهاي مردم از طبيب حاذق به پزشکان پائين‌تر متمايل مي‌گردد.
56. في الجبر، درباره شکسته‌بندي است
57. في ان العله اليسيره بعضها اعسر تعرفا و علاجا من الغليظه، در آن‌که بعضي از بيماري‌هاي آسان و پيش‌پا افتاده علاجشان مشکل‌تر از بيماري‌هاي شديد است
58. تقسيم الامرض و اسبابها و علاجاتها علي الشرح، در طبقه‌بندي مشروح و علت‌ها و درمان‌هاي بيماري‌ها
59. المشجر في الطب علي طريق کناش
60. في العلل المشکله،در بيماري‌هاي صعب و مشکل
61. کتاب الباه، از ضررها و اسراف وموقع و نافع امر باه و مواد مولد مني و تکثير و رقت آن و غذاها و داروهاي مولد و رفع‌کننده باه بحث مي‌کند.
62. في السکر
63. في التعري و التدثر، در علت آن‌که حرارت گاهي با برهنه‌شدن و زماني با پوشيده شدن برطرف مي‌گردد.
64. مايعرض في صناغه الطب
65. ‌ کتاب النقرس و عرق المديني،درباره بيماري نقرس و پيوک
66. کتاب الصدينه، درباره داروسازي است
67. في معرفه تطريف الاجفان، در شناسايي به‌هم زدن پلک‌هاي چشم
68. في شرف العين، در فضيلت و برتري چشم بر ساير حواس
69. في العمل بالحديد و الجبر، در اعمال جراحي با چاقو و شکسته‌بندي
70. کتابه الکبير في العطر و الانجبات و الادهان، کتاب بزرگ رازي در عطر و انبه‌ها
71. اثبات الطب، در اثبات علم طب
72. کتابان في التجارب
73. في الفصد، درباره رگ زدن و خون گرفتن
74. في النقرس
75. في العله التي صار النائم يعرق اکثر من اليقظان، در علت آن‌که افراد در خواب بيشتر از بيداران عرق مي‌کنند.
76. کتاب الفاخر
77. في صناعه الطب و وضعها و تمييزها
78. برء الساء (درمان فوري)
79. في علاج العين بالحديد، در درمان چشم با چاقو
80. في الادويه العين و علاجها و مداواتها و ترکيب الادويه لما يحتاج اليه من ذلک، در داروها و درمان بيماري‌هاي چشم و ترکيب داروهاي محتاج اليه
81. کتاب سر الطب
82. منافع الاعضاء (فيزيولوژي)
83. کتاب صفات البيمارستان، در باب صفات بيمارستان
84. في الثقال الادويه المرکبه‌، درباب سنگيني داروهاي مرکب
85. کلام الفروق بين الامراض، در صفات و فرق بين بيماري‌ها
86. کتاب الکافي في الطب
87. الاغذيه المختصره
88. مقاله فيما سئل عنه في انه لم صارمن قل جماعه من الانسان طال عمره
89. تذکره مفيده
90. في اختلاف الدم، درباب اختلاف خون آدمي‌ است
91. اتخاذ ماء الجبن، درباره خواص آب‌پنير است
92. من کتاب الالبان في منافع ماء الجبن، درباره خواص آب پنير و شير است
93. مفيد الخاص
94. الخواص
95. رساله لابي‌بکر محمد بن زکريا الرازي اليبعض تلامذته و قداختصه بعض الملوک
96. الاکليل (کتاب تاج)

کيميا (شيمي)

در مورد کتاب‌هاي کيمياوي رازي منابع مختلف آثار گوناگوني را نقل کرده‌اند فهرستي که در اينجا آمده‌است از رساله? فهرست کتاب‌هاي تاليفي رازي اثر ابوريحان بيروني در بخش کيميائيات نقل مي‌شود.
1. المدخل التعليمي
2. علل المعادن و هوالمدخل البرهاني
3. اثبات الصناعه
4. کتاب الحجر
5. کتاب التدبير
6. کتاب الاکسير و يوجد علي نسختين
7. کتاب شرف الصناعه
8. کتاب الترتيب و هو الراحه
9. کتاب التدابير
10. کتاب الشواهد
11. کتاب محن الذهب و الفضه
12. کتاب سرالحکماء
13. کتاب سر
14. کتاب سرالسر
15. کتابان في التجارب
16. رساله الي فاين
17. منيه المتمني
18. رساله الي الوزير القاسم بي عبيدالله
19. کتاب التبويب
20. الرد علي الکندي في رده علي الکيمياء
21. في الرد علي محمد بن الليث الرسائلي في رده علي الکيميائيين

فيزيک

1. سمع الکيان (سماع طبيعي)الهيولي الصغير.
2. الهيولي الکبير.
3. في الزمان و المکان.
4. في الفرق بين ابتداء المدة و بين ابتداء الحرکات.
5. في اللذة.
6. في البحث عن الارض اهي حجريه اوطينية.
7. في علة جذب المغناطيس الحديد.

منطق

1. المدخل الي المنطق.
2. في المنطق بالفاظ متکلمي الاسلام.
3. کتاب البرهان.
4. کيفية الاستدلال.

رياضيات

1. في الهيئة.
2. في علة قيام الارض وسط الفلک.
3. في مقدار مايمکن ان يستدرک من النجوم.
4. في کيفية الابصار.
5. في ان الکواکب علي غاية الاستدارة ليس فيها نتوء واعوار

فلسفه

1. ميدان العقل .
2. العلم الالهي الصغير علي راي سقراط.
3. العلم الالهي الکبير.
4. في الفلسفة القديمة.
5. نقض کتاب فرفوريوس الي انابو المصري

متافيزيک

1. النفس الصغير.
2. النفس الکبير.
3. في ان جواهرالاجسام .
4. في ان الحرکة معلومة غير مرئيه
شاگردان محمد زکرياي رازي
يکي از خدمات ارزنده? رازي روش تدريس او در زمينه? پزشکي است. روش رازي از بسياري جهات انطباق غير قابل انکاري با روش‌هاي مدرن دارد. ابن‌النديم در کتاب الفهرست در باره? روش تدريس رازي مي‌نويسد:«رازي هنگامي‌که به مجلس درس درآيد، شاگردانش زير دست او مي‌نشينند و شاگردان شاگردانش پايين‌تر ازآن‌ها جاي گيرند، سپس سائر شاگردان قرار دارند. هرگاه حاجت‌مندي به آن مجلس آيد، به اولين نفري که برخورد کند حاجتش را در ميان گذارد، اگر شنونده در آن زمينه چيزي بداند. و اگر معلوماتي نداشت، به ديگران روي آورد و اگر از آن‌ها نيز جوابي به دست نياورد، خود رازي به سخن درآيد و جوابش را مي‌دهد.»[1] با اين حال در کتاب‌هاي تاريخي فقط از چند نفر به عنوان شاگرد رازي نام برده شده‌است:
1. يحيي بن عدي
2. ابوالقاسم مقانعي
3. ابن قارن رازي
4. ابوغانم طبيب
5. يوسف بن يعقوب
6. محمدبن يونس
7. ابوالحسن طبري

پانويس:

01. 251ه.ق برابر با 244 خورشيدي و 865 - 313 ه.ق. برابر با 304 خورشيدي، 925
02. 2?0 2?1 2?2 علي‌اکبر دهخدا، ‌577
03. محمود نجم‌آبادي، 6
04. برابر با 15 اکتبر 925
05. محمود نجم‌آبادي، 2
06. احمد بيرشک، 463
07. علي‌اکبر دهخدا، ‌577
08. ايزاک آسيموف، صفحه? 127
09. M. N. Bouillet, paris 1895
10. Grand Larousse, Paris, 1922.
11. محمود نجم‌آبادي، 2
12. محمد معين، 570
13. محمود نجم‌آبادي، 27
14. ابن النديم،531
15. محمود نجم‌آبادي، 35
16. نقل قول: في العله التي لها ينجح جهال الاطباء و العوام و النساء اکثر من العلماء
17. محمود نجم‌آبادي، 162
18. احمد آرام، 208
19. وب‌گاه فلاسفه، کياوش ماسالي
20. احمد بيرشک، 463
21. محمدرضا فشاهي، ارسطوي بغداد، از عقل يوناني به وحي قرآني،] انتشارات کاروان، 1380، ص 41
22. محمدرضا فشاهي، ارسطوي بغداد، از عقل يوناني به وحي قرآني، انتشارات کاروان، 1380، ص 41
23. محمود نجم آبادي، ‌260- 245
24. پرويز اذکائي، ‌854- 833
منابع
• آسيموف،آيزاک. دايرة‌المعارف دانشمندان علم و صنعت، جلد اول. ترجمه? محمود مصاحب. چاپ دوم، شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، 1266، 127.
• ابن النديم، محمدبن اسحاق. الفهرست. ترجمه? محمدرضا تجدد. تهران: اساطير، 1381، ISBN 964-331-118-X. ‏
• دهخدا، علي‌اکبر. لغت‌نامه دهخدا، جلد43 شماره مسلسل195. زير نظر دکتر محمد معين. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغت‌نامه، 1334، 577.
• «رازي، ابوبکر محمدبن زکريا». خلاصه? زندگي‌نامه? علمي دانشمندان. ترجمه? محبوبين، صادق. زير نظر احمد بيرشک. ويراستار فريبرز مجيدي. تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، بنياد دانشنامه بزرگ فارسي، 1374، ISBN 964-5515-01-7، ‏463.
• «علوم کاربردي،کيميا و ديگر علوم خفّيه». علم در اسلام. احمد آرام. تهران: سروش، 1366، 272.
• معين، محمد. فرهنگ‌نامه فارسي جلد پنجم. چاپ نهم، تهران: موسسه انتشارات اميرکبير، 1375، 3-0164-00-964، ‏570.
• نجم‌آبادي، محمود. محمد زکرياي رازي. تهران: انتشارات دانشگاه رازي، 2535شاهنشاهي.
• وب‌گاه پارس بازبيني‌شده در تاريخ 20 فروردين‌ماه
• وب‌گاه فلاسفه، کياوش ماسالي، بازبيني شده در تاريخ 1 اسفند 1385
• محمدبن اسحاق‌بن نديم. الفهرست. ترجمه? محمدرضا تجدد. تهران: اساطير، 1381، ISBN 964-331-118-X. ‏
• دهخدا، علي‌اکبر. لغت‌نامه دهخدا، جلد43 شماره مسلسل 195. زير نظر دکتر محمد معين. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغت‌نامه، 1334، 577.
• نجم‌آبادي، محمود. محمد زکريا رازي. تهران: انتشارات دانشگاه رازي، 2535شاهنشاهي.
• نجم‌آبادي، محمود. محمد زکرياي رازي طبيب، فيلسوف، شيميدان ايراني. تهران: انتشارات دانشگاه رازي، 2535شاهنشاهي.
• دهخدا، علي‌اکبر. لغت‌نامه دهخدا، جلد43 شماره مسلسل195. زير نظر دکتر محمد معين. تهران: دانشگاه تهران، سازمان لغت‌نامه، 1334، 577.
• http://fa.wikipedia.org

/الف
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image