جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
چرا بحث ،‌ به درگيري تبديل مي شود ؟
-(0 Body) 
چرا بحث ،‌ به درگيري تبديل مي شود ؟
Visitor 498
Category: دنياي فن آوري
« مساله اين است كه تا وقتي عواطف من با ترس ها ،‌ خشم ها و انگيزه هاي دفاع از خود تحريك مي شوند ،‌ در شرايطي نيستم كه با تو يا هر كس ديگري ، گفتگويي صادقانه و دوستانه و همراه با آسودگي خيال داشته باشم. قبل از آمادگي براي اين بحث ‌،‌ من به پاكسازي و تخليه هيجاني نياز خواهم داشت.»
جان پاول ،‌متخصص الهيات هنگامي كه فرد در يك موقعيت هيجاني قرار دارد. بدان كه معناست كه او براي يك نزاع به خوبي تجهيز شده. اما براي حل مساله ‌،آمادگي بسيار كمي دارد. دلايلي وجود دارد كه نشان مي دهد چرا رويكرد منطقي ،‌هنگام دخالت شديد هيجان ها ،‌موثر واقع نمي شود. برانگيختگي هيجاني در حقيقت ما را به افرادي متفاوت با آنچه در مواقع آرامش هستيم تبديل مي كند. زماني كه عصباني يا بيمناك هستيم. آدرنالين بدن با سرعت بيشتري جريان مي يابد و نيروي ما حدود بيست درصد افزايش مي يابد. كبد قند بيشتري را به جريان خون وارد مي كند و به دريافت اكسيژن بيشتر از قلب و ريه نياز دارد. رگ ها گشادتر مي شوند و مراكز قشر مغز جايي كه تفكر در آنجا صورت مي گيرد. تقريباً‌ از كار مي افتند. همچنين خوني كه به بخش حل مساله مغز مي رود نيز به شدت كاهش مي يابد ،‌ زيرا در شرايط فشار رواني ،‌قسمت بيشتري از خون به سمت اندام هاي انتهايي بدن جريان مي يابد. پس هنگام رفع تعارض ،‌ اولين هدف آن است كه فرد بتواند به شكلي سازنده ،‌ با هيجان هاي خود كنار بيايد و اين هدف همان چيزي است كه من آن را روش رفع تعارض ناميده ام.
با ديگران در اوج مشاوره با احترام رفتار كنيد : كلارك موستاكاس ،‌ روان شناس مي گويد : « در جدال خلاق ،‌طرفين درگير ،‌از حقانيت كامل ديگري آگاهند و هيچ يك از آنان اين حقيقت را كه هر يك مي كوشد حقيقت را آن گونه كه خود مي بيند بيان كند ،‌ از نظر دور نمي دارد. چنين برخوردي ضمن آن كه از ارزش هاي هيچ يك از آنها نمي كاهد ،‌ در فضايي سالم و توام با محبت و ارتباط صادقانه ،‌ به هر يك امكان مي دهد كه درك منحصر به فردي از خويشتن را حفظ كند ‌،از طريق ارتباط واقعي با ديگران به رشد مناسب دست يابد و به ارزش سادگي و صراحت در روابط پي ببرد. »
احترام قايل شدن براي فرد ديگر ،‌ نگرشي است كه با رفتارهاي مشخصي نشان داده مي شود. شيوه اي كه با كمك آن به فرد ديگر گوش داده و به او نگاه مي كنيم ،‌تن صداي ما و كلماتي كه انتخاب مي كنيم ،‌استدلال هايي كه به كار مي بريم و خلاصه تمامي اينها مي تواند نشانگر احترام باشد يا عدم احترام را منتقل كند. متاسفانه مخالفت با باورها يا ارزش هاي فرد ديگر يا تضاد ميان نيازهاي افراد مختلف ،‌ به بي احترامي نسبت به عقل و شخصيت ديگر منتهي مي شود ،‌ به شكلي كه حتي زماني كه براي فرد ديگر احترام زيادي قايل هستيم ،‌ در اوج تعارض آماده ايم تا به او توهين كنيم. ممكن است با كلمات تحقير كننده صحبت كنيم : « چه آدم خنگي ! احمقانه ترين فكري است كه در اين چند سال شنيده ام ! » يا ممكن است طعنه بزنيم : « اين فكر بي نظيري است ‌،يا ممكن است فرد را مورد حمله قرار داده و احساس خود ارزشمندي او تخريب كنيم. كلمات غير محترمانه ،‌غالباً‌ بدون توجه بيان مي شوند ،‌اما اين كلمات مانع جريان ارتباط مي شوند و زخم هايي ايجاد مي كنند كه ممكن است هر گز به طور كامل التيام پيدا نكنند.
اغلب پس از فوران خشم گفته مي شود : « تو مي داني كه جدي نگفتم ،‌ كاملاً‌ديوانه شده بودم و به حرف هايي كه مي زدم فكر نمي كردم. » اما فرد ديگر با خود فكر مي كند : « همين كه اين حرف را زدي. نشان مي دهد كه اين موضوع در ذهنت بوده است. دانستن اين كه تو واقعاً‌ چه احساسي نسبت به من داري ‌،برايم به قيمت يك انفجار خشم تمام شد. »
برخي افراد ،‌ افكار اهانت آميزي را كه در ذهن دارند به طور آشكار بيان نمي كنند ،‌اما وقتي نگرش انسان نسبت به شخصي غير محترمانه باشد ،‌زبان تن او حقيقت را زمزمه مي كند و فرد ديگر اين را از حالت چهره ،‌ تن صدا و حركات بيانگر يا ژست هاي او خواهد خواند. اين امر نيز مانع گفتگو مي شود و ممكن است در دراز مدت موجب آسيب ديدن رابطه شود. در درون انسان نيروي جاذبه اي وجود دارد كه موجب تنزل وي تا سطح بي احترامي به فرد ديگر مي شود. در همه ما اين آمادگي وجود دارد كه نسبت به ديگر ،‌نگرشي كليشه اي داشته باشيم. وقتي چنين چيزي اتفاق مي افتد ،‌ ما خطاب به يكديگر يا از كنار يكديگر حرف مي زنيم ،‌نه بار يكديگر. براي بسياري از ما توسل به نيروي اراده ،‌جهت مقابله با نيروي جذبه اي كه ما را به سوي بي حرمتي به فرد ديگر مي كشاند ،‌ضروري است. همچنان كه فشار نيروي اخلاقي نيز براي اين كه با ديگري به عنوان فردي ارزشمند رفتار كرده و با او به عنوان انساني همپايه وارد گفتگو شويم ،‌ضرورت دارد.
روش تعارض : روش رفع تعارض را مي توان به عنوان مجموعه اي از قوانين ساده در نظر گرفت كه تعارض را هدايت مي كنند. ما طي قرن ها آموخته ايم كه اگر تعارض به وسيله قوانين خاص خود هدايت نشود ‌، مي تواند بسيار خطرناك باشد. بنابراين وقتي كشتي گيران تنومند ،‌روي تشك كشتي با يكديگر گلاويز مي شوند ،‌ مي دانند كه قوانين حاكم بر اين ورزش ،‌از آنان در قبال انواع خاصي از خشونت ،‌ حمايت مي كند. وقتي كه يك مشت زن سنگين وزن از رينگ بالا مي رود ،‌ احساس امنيت مي كند ،‌زيرا مي داند كه حريفش نمي تواند به كارهايي كه قوانين مربوط به مشت زني آنها را ممنوع كرده است ‌،دست بزند و داور نيز قوانين را اجرا خواهد كرد. وقتي احزاب سياسي براي امتياز اداره كشور مبارزه مي كنند ،‌ مي پذيرند كه از قوانين خاصي پيروي كنند و حتي هنگامي كه ملت ها به جنگ با يكديگر مي پردازند ،‌ برخي قوانين رفاري مورد توافق ،‌ وجود دارد ،‌ اما در برخي از مهمترين حيطه هاي زندگي ،‌ تعارض هاي ما تا حد زيادي كنترل نشده باقي مانده اند. به عنوان مثال وقتي يك زن و شوهر منازعه مي كنند ‌،معمولاً‌ هيچ قانون معيني كه براي حمايت از آنان يا محافظت از ازدواج شان طراحي شده باشد ،‌وجود ندارد . روش دفع تعارض كه در اين مقاله مطرح شده ،‌ مجموعه اي از قوانين ساده اما عملي را به دست مي دهد ‌،كه به سازنده تر شدن تعارض ها كمك مي كنند.
منبع: كوچه ما شماره 15.
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image