جستجو در محصولات

گالری پروژه های افتر افکت
گالری پروژه های PSD
جستجو در محصولات


تبلیغ بانک ها در صفحات
ربات ساز تلگرام در صفحات
ایمن نیوز در صفحات
.. سیستم ارسال پیامک ..
راهنماي اصطلاح‌هاي رايج در تبلت‌ها (1)
-(2 Body) 
راهنماي اصطلاح‌هاي رايج در تبلت‌ها (1)
Visitor 1161
Category: دنياي فن آوري
بسياري از افراد تنها براي پاسخ‌گويي به برخي نيازهاي خود به خريد يک کامپيوتر، گوشي موبايل و به‌ويژه تبلت اقدام مي‌کنند. اما شايد نسبت به ساير امکاناتي که دستگاه خريداري شده در اختيار آن‌ها قرار مي‌دهد، آگاهي نداشته باشند. عده‌اي نيز نمي‌دانند که در ميان تنوع بازار و محصولات متعددي که عرضه شده‌، به‌راستي کدام محصول براي پاسخ‌گويي به نياز آن‌ها کافي است و براي کدام‌يک از امکانات پول بيشتري مي‌پردازند و آيا هزينه‌اي که کرده‌اند برايشان کاربرد دارد يا خير. به دليل وجود چنين ابهاماتي، بهتر است که به امکانات و فناوري‌هايي که در يک تبلت وجود دارد، نگاهي كلي داشته باشيم تا هنگام مطالعه و بررسي امکانات يک تبلت بتوانيد ميزان کارايي و فايده آن را براي خود درک کنيد و در نهايت با توجه به نياز، هزينه، کاربرد، طراحي و کيفيت محصول بهترين گزينه را انتخاب کنيد.
در موارد بسياري گفته مي‌شود که هرچه ميزان فلان خاصيت يا مقدار فلان عدد بيشتر باشد بهتر است و براي کاربران مفيدتر است. همين مسئله ممکن است تا حد زيادي موجب شود تا افراد در تهيه سيستم وسواس بيشتري داشته باشند و سعي شان بر اين باشد سيستمي را كه تهيه مي‌كنند آن برتري را داشته باشد. اما بايد توجه داشت که واژه برتري و مطلوبيت امري نسبي است. چه بسا همان ابزار ضعيف‌تر آن‌قدر قوي باشد که تفاوتش تنها با مقايسه احساس شود يا حتي در حالت معمول و کاربري عادي با نمونه قوي‌تر کارکردي کاملاً يکسان داشته باشند. به عنوان مثال، ممکن است کنتراست رنگ دستگاه الف از دستگاه ب کمتر باشد، اما همان کنتراست کمتر دستگاه «الف» نيز شما را شگفت‌زده کند و پاسخ‌گوي سليقه شما باشد و از طرفي شخص ديگري حتي با کنتراست تصوير دستگاه «ب» نيز راضي نشود و به دنبال گزينه بهتري باشد. مستقل از اين تفاوت سليقه و سطح انتظار، گاهي با وجود اين‌که شما هم انتظار بيشتري از يک ويژگي داريد، اما نسبت صعود قيمت، بيشتر از افزايش کارايي است که در اغلب موارد به صرفه نيست. به عنوان يک مثال فرضي، ممکن است ساخت پردازنده دو گيگاهرتزي با فناوري‌هاي امروزي بسيار مشکل و گران‌قيمت باشد. اما پردازنده يک گيگاهرتزي بسيار متداول باشد. بنابراين، ممکن است با فرض يکسان بودن تمام ويژگي‌هاي ديگر دو دستگاه، قيمت تمام‌شده پردازنده دو گيگاهرتزي برخلاف انتظار بسيار بيشتر از دو برابر پردازنده يک گيگاهرتزي باشد که در نتيجه انتخاب دستگاه قوي‌تر تنها در حالت‌هاي خاص که نياز به آن سرعت احساس شده است، مقرون به صرفه خواهد بود.
براي نمونه ساخت نمايشگر LCD به اندازه آن بستگي دارد. به عنوان مثال، هزينه ساخت دو تلويزيون پنجاه و صد اينچي، نه تنها نسبت يک به دو يا به‌طور دقيق‌تر نسبت يک به چهار ندارد، بلکه تفاوت آن بسيار شگفت‌آور است. دليل اين امر آن است که از يک اندازه بيشتر، ساخت نمايشگرهاي LCD به‌صورت يک‌تکه امکان‌پذير نيست و هرچه به آن ميزان نزديک‌تر شويم، هزينه ساخت به‌ صورت تصاعدي افزايش مي‌يابد. حتي گاهي تفاوت پنجاه و شصت اينچ نيز آن‌قدر محسوس است که ممکن است فرد را از پرداخت آن تفاوت هزينه به ازاي ده اينچ تصوير بزرگ‌تر منصرف کند. در مثال فرضي ديگر، ممکن است هاردديسک چهار ترابايتي به علت جديد بودن و اين‌که بالاتر از آن هنوز وارد بازار نشده، بسيار گران‌تر از حد معمول باشد. فقط کساني که خواستار بهترين در بازار هستند، اين افزونگي غيرواقعي قيمت را مي‌پذيرند و آن را مي‌پردازند. اما شايد خريد يک مدل پايين‌تر يا خريد همان هارد چهار ترابايتي بعد از اشباع شدن بازار يا ورود مدل پنج ترابايتي مقرون‌به‌صرفه‌تر باشد. اين‌ها مسائلي هستند که در خريد هر دستگاه تکنولوژيک از جمله تبلت بايد به آن توجه داشته باشيد. همواره به خاطر داشته باشيد، در دنياي فناوري که با سرعت زيادي در حال رشد است، واژه «بهتر» کمتر معناي پيشرفته‌تر، جديدتر و گران‌تر دارد و آنچه که متناسب نياز و بودجه و انتظارات شما است، واژه «بهتر» را تعريف مي‌کنند.

نمايشگر
 

يکي از مهم‌ترين معيارهاي خريد يک تبلت، نمايشگر آن است. به طور خلاصه، در انتخاب يک نمايشگر بيشتر به اندازه، کيفيت و دوام اهميت داده مي‌شود. اما اين معيارها را چگونه مي‌توان در انبوهي از اصطلاحات، اختصارات و فناوري‌ها تشخيص داد؟ در حالت کلي، در انتخاب يک نمايشگر به چند مورد کلي بايد توجه داشت:
- فناوري‌هاي نمايشگر
- اندازه و استاندارد نمايش
- فناوري لمسي

فناوري‌هاي نمايشگر
 

IPS: امروزه، کمتر کسي است که با نمايشگرهاي LCD آشنا نبوده و با انواع مختلف آن سروکار نداشته باشد. اين نوع نمايشگرها که از کريستال مايع ساخته مي‌شوند، در ابتدا ضعف‌هاي متعددي از جمله زاويه ديد اندك وزمان پاسخ‌گويي طولاني مدت داشتند که در حال حاضر با فناوري‌هايي مانند VA (سرنام Vertical Alignment) و IPS (سرنام In-plane switching) برطرف شده‌اند. پنل VA با وجود افزايش زاويه ديد عاري از مشکل نيست. از اين رو، پنل‌هاي IPS براي نمايشگرهاي LCD مطلوب‌تر هستند.به طور خلاصه، با استفاده از فناوري IPS زاويه ديد بيشتر شده و سرعت پاسخ‌گويي تصوير افزايش مي‌يابد. ضمن اين‌که در زاويه‌هاي ديد مختلف، تصويري واضح‌تر با‌ثبات رنگ بالاتر خواهد داشت. برخلاف پنل VA، با فشار روي صفحه نمايشگر، شکل و رنگ تصوير به‌صورت موضعي تغيير نخواهد کرد که اين ويژگي موجب مي‌شود استفاده از آن در تبلت‌ها و ديگر نمايشگرهاي لمسي مناسب باشد. شکل 1 بيانگر اين خاصيت است.

راهنماي اصطلاح‌هاي رايج در تبلت‌ها (1)
شكل 1- در پنل‌هاي VA با واردشدن فشار روي صفحه‌نمايش، تصوير تغيير خواهد كرد، اما در پنل IPS اينگونه نيست.
 

TFT: يک فناوري سخت‌افزاري لايه‌اي است که به‌کارگيري آن در ابتدا با نمايشگرهاي LCD آغاز شد. لايهTFT (سرنام Thin Film Transistor) در نمايشگرها با از بين بردن تداخل رنگي پيکسل‌ها موجب ثبات رنگ و پايداري بيشتر تصوير مي‌شود. در نتيجه زاويه ديد نمايشگرهاي مجهز به اين فناوري نيز به ميزان زيادي افزايش مي‌يابد. به همين دليل از سال 2008 به بعد در بسياري از تلويزيون‌ها و نمايشگرهاي LCD به‌کار گرفته شد. در ساختار نمايشگرهاي AMOLED نيز از لايه TFT استفاده شده است و درنتيجه به‌طور مستقيم از TFT نام برده نمي‌شود و بهره‌گيري از اين فناوري در دل AMOLED نهفته است. يکي از بزرگ‌ترين مزاياي فناوري TFT، امکان بازسازي بسيار سريع تصوير است.بنابراين، نمايشگرهاي مجهز به اين فناوري در نمايش فيلم‌ها و تصاوير سريع و با تحرک بالا مشکلي نخواهند داشت. البته، در محصولاتي که گران هستند، گاهي شايد عنوان TFT در مشخصات نمايشگر آن ذکر نشود و ذکر نشدن اين عنوان به دليل فراگير بودن اين فناوري بوده و به معناي فقدان آن نيست. اما اگر دستگاه انتخابي شما قديمي يا ارزان قيمت است با توجه به نياز بايد به اين مسئله توجه داشت.
LED Backlight: گاهي به اختصار به آن LED نيز گفته مي‌شود که همين امر موجب مي‌شود برخي افراد آن را با نمايشگرهاي LED اشتباه بگيرند. در نمايشگرهاي LED رنگي که آن‌ها را در ميدان‌هاي شهر، فروشگاه‌ها و... مشاهده مي‌کنيد، هر واحد تصوير يا پيکسل‌، از LEDهاي سه رنگ ساخته شده و با چيزي که در لپ‌تاپ‌ها و تجهيزات همراه مطرح مي‌شود، متفاوت است. از آنجا که نمايشگرهاي LCD از خود نوري ندارند، به طريقي بايد يک منبع نوري را با آن‌ها ترکيب کرد که اين كار تاکنون با روش‌هاي مختلفي انجام شده‌است. اما در سال‌هاي اخير اين کار توسط يک پنل LED که در پشت نمايشگر تعبيه شده انجام مي‌شود که به LED Backlight معروف است (البته در مشخصات برخي دستگاه‌ها اين اصطلاح به شکل اسم مفعول آن، يعني LED Backlit ذکر مي‌شود). به تازگي شرکت‌هاي بسياري در ساخت محصولات خود از اين فناوري استفاده مي‌کنند و مي‌توان گفت، بيشتر قريب به اتفاق لپ‌تاپ‌هاي با نسبت تصوير 16:9 که بعد از سپتامبر 2009 معرفي شده‌اند‌، به آن مجهز هستند. استفاده از اين فناوري تأثير چشم‌گيري در کاهش مصرف انرژي، باريک‌تر شدن نمايشگرها، پخش بهتر گرماي توليد شده و همچنين افزايش روشنايي و بالاتر رفتن سطوح کنتراست دارد.
OLED :خ: OLED (سرنام Organic Light-Emitting Diode) يکي از فناوري‌هاي ساخت نمايشگر‌هاي ديجيتال است که در ساخت نمايشگر‌هاي کوچک در تجهيزات همراه کاربرد زيادي دارد. اين نمايشگرها مي‌توانند نازک‌تر و سبک‌تر از LCD ساخته شوند و برخلاف LCD که قادر به توليد رنگ مشکي واقعي نبوده و تنها خاکستري تيره توليد مي‌کند، قابليت نمايش سطوح مختلفي از رنگ مشکي را دارد. به دليل اين‌که پيکسل‌هاي OLED‌ به‌طور مستقيم از خود نور ساطع مي‌کنند، روشنايي بيشتر و زاويه ديد وسيع‌تري نسبت به LCD دارد و از لحاظ مصرف انرژي هم اغلب مي‌تواند نسبت به آن برتر دانسته شود. البته، ميزان مصرف به شدت رنگ و روشنايي محتواي نمايشي نيز بستگي دارد. به عنوان مثال، در بررسي يک نمايشگر QVGA OLED در يک گوشي موبايل خاص هنگام نمايش يک متن سياه در زمينه سفيد سه وات انرژي مصرف مي‌شود که اين ميزان براي نمايش متن سفيد در زمينه سياه تنها 0,3 وات است.
بنابراين، OLED با اين‌که در تصاوير با پس‌زمينه سياه چهل درصد و در عمده تصاوير شصت تا هشتاد درصد LCD انرژي مصرف مي‌کند، اما در نمايش تصاويري با پس زمينه سفيد مانند کتاب‌ها و صفحات وب گاهي تا سه برابر LCD انرژي مصرف مي‌كند که موجب کوتاه شدن دوام باتري در هر بار شارژ مي‌شود. نمايشگر OLED در محيط‌هاي کم‌نور مانند يک اتاق تاريک، مي‌تواند نسبت به نمايشگر LCD کنتراست بالاتري دست يابد. نسبت کنتراست يا Contrast Ratio يکي از ويژگي‌هاي نمايشگرها است که به نسبت روشنايي روشن‌ترين رنگ (سفيد) به تاريک‌ترين رنگ (سياه) گفته مي‌شود. واضح است هرچه اين ميزان بيشتر باشد، مطلوب‌تر است.
سرعت پاسخ‌گويي يک نمايشگر کريستال مايع استاندارد بين دو تا هشت ميلي‌ثانيه است که تناوب بازسازي تصوير (Refresh rate) حدود دويست هرتز را نتيجه مي‌دهد (به اين معنا که در طول يک ثانيه، دويست بار تصوير روي نمايشگر ساخته مي‌شود که به دليل سرعت بالاي اين کار، ما تصوير را ثابت مي‌بينيم). اما OLED‌ در تئوري سرعت پاسخي کمتر از 0,01 ميلي ثانيه را دارد که بازسازي تصوير با نرخ صد هزار هرتز را امکان‌پذير مي‌سازد. اين نرخ بازسازي تصوير پاسخ‌گوي تغييرات ناگهاني تصاوير و نيز تصاويري که تحرک بسيار بالايي دارند، خواهد بود. با اين‌که اين نوع نمايشگرها در آينده مي‌تواند با هزينه کمتري توليد شود، در حال حاضر، با هزينه بيشتري نسبت به LCD توليد مي‌شود و به دليل محدوديت‌هايي که وجود دارد فعلاً نمي‌توان در تجهيزات نيازمند نمايشگرهاي بزرگ‌ از آن استفاده کرد.بزرگ‌ترين اشکال فني OLED طول عمر آن است. به دليل استفاده از مواد آلي (Organic) در ساخت اين نمايشگرها، پس از چهارده هزار ساعت (چيزي حدود پنج سال با روزي هشت ساعت فعاليت)، ميزان روشنايي آن به نصف مقدار اوليه آن مي‌رسد که اين ميزان براي نمايشگرهاي LCD بين 25 تا 40 هزار ساعت است.
AMOLED: يکي ديگر از فناوري‌هاي نمايشگر بر پايه AMOLED ،OLED (سرنام Active-Matrix OLED) است که در ساخت تجهيزات همراه و تلويزيون‌ها از آن استفاده مي‌شود. با استفاده از اين فناوري مي‌توان نمايشگرهايي با تفکيک‌پذيري بالاتر و ابعاد بزرگ‌تري ساخت. بنابراين، با وجود اين‌که در حال حاضر اين فناوري بيشتر در تجهيزات کوچک استفاده مي‌شود، انتظار مي‌رود در آينده شاهد توليد دستگاه‌هاي کم‌مصرف، کم‌هزينه و بزرگ (مثلاً چهل اينچ) با اين فناوري باشيم. از نظر مصرف انرژي نسبت به OLED کم مصرف‌تر است و به همين دليل، گزينه مناسبي در ساخت تجهيزات همراه ازجمله تبلت است، زيرا فاكتور تعيين‌كننده و اصلي در ساخت آن‌ها نياز به انرژي و ميزان دوام باتري در هر بار شارژ، فاکتوري تعيين کننده است.
بزرگ‌ترين ضعف نمايشگرهاي AMOLED در کنار طول عمر آن‌ها (که در بخش OLED توضيح داده شد) ضعف تصاوير آن‌ها زير نور مستقيم آفتاب نسبت به LCD است. نمايشگر LCD نيز زير نور مستقيم آفتاب بدون اشکال نيست، اما درخشندگي AMOLED زير اين نور گاهي آزاردهنده است. البته، شرکت سامسونگ با معرفي فناوري Super AMOLED، اين مشکل را با افزايش روشنايي و کاهش فاصله بين لايه‌هاي نمايشگر تا حد زيادي برطرف کرده است. در فناوري Super AMOLED لايه‌اي که لمس را تشخيص مي‌دهد به جاي اين‌که هنگام ساخت دستگاه روي نمايشگر قرار داده شود، در دل اين فناوري گنجانده شده است. اين لايه که تنها يک ميکرون ضخامت دارد، موجب مي‌شود تصوير بهتري را نسبت به نمايشگرهاي لمسي AMOLED شاهد باشيم و ميزان پاسخ‌گويي لمسي آن تا حد زيادي بالا رود. ضمن اين‌که مصرف انرژي اين نمايشگرها از AMOLED کمتر و طول عمر آن بيشتر است.در فناوري Super AMOLED Plus شرکت سامسونگ که نخستين‌بار در Galaxy S II معرفي شد، تغييراتي حاصل شده که توانايي نمايشگر را در نمايش جزئيات تصوير افزايش مي‌دهد و ميزان روشنايي، ضخامت و مصرف انرژي آن نيز بهبود يافته است.
Pixel density: چگالي پيکسل كه گاهي آن را با واحد اندازه‌گيري‌اش يعني PPI (سرنام pixel per inch) مي‌شناسند، واحدي براي اندازه‌گيري و توصيف تفکيک‌پذيري دستگاه‌هاي مختلف از جمله نمايشگرها، اسکنرها و حسگرهاي دوربين‌هاي ديجيتال است که به تعداد پيکسل‌ها در هر اينچ از سطح گفته مي‌شود.
Retina Display: نام Retina به يك فناوري جديد اشاره ندارد، بلكه به عنوان يك نام تجاري متعلق به شركت اپل، به خانواده‌اي از نمايشگرها گفته مي‌شود كه به واسطه تراكم بسيار زياد پيكسل‌ها چشم‌انسان قادر به تشخيص آن‌ها به صورت منفرد نيست. Retina نمايشگري است که براي نخستين بار با طراحي شرکت اپل و توليد توسط LG در آي‌فون 4 به‌کار گرفته شد. اين نمايشگر در واقع همان TFT LCD‌ لمسي خازني با فناوري‌هاي LED Backlight است که اندازه هر پيکسل آن تا 78 ميکرون کوچک‌تر شده و در مجموع چگالي پيکسل آن تا 326 ppi بالا رفته است. از آنجا که به ادعاي اپل اين چگالي به تفکيک‌پذيري شبکيه چشم انسان (retina) نزديک است، در فاصله دوازده اينچي، بيشترين ميزان جزئياتي را دارد که شبکيه چشم انسان مي‌تواند تشخيص دهد، با فرض درست بودن اين ادعا، تفکيک‌پذيري بالاتر از اين ميزان، تأثيري در کيفيت تصوير از نگاه انسان نخواهد داشت. البته، اين ادعا بحث‌هاي زيادي در‌بر‌داشته و برخي کارشناسان آن را رد کرده‌اند.
PixelQi: اين عبارت که «پيکسل کي» تلفظ مي‌شود، نام يک شرکت و فناوري آن‌ها در توليد نمايشگرهاي کريستال مايع با مصرف کم و قابليت نمايش تصوير زير تابش مستقيم خورشيد است. اين نمايشگرها با همان تجهيزات و خط توليد نمايشگرهاي LCD توليد مي‌شوند و مزيت آن‌ها به انواع معمول اين است که مي‌توان حالت کارکرد آن‌ها را تنظيم کرد. در حالت نخست، نسبت به LCD معمولي به نور پس‌زمينه کمتري نياز دارد و در حالت دوم به Backlight نيازي نداشته و به‌طور کامل با استفاده از انعکاس نور موجود، تصوير را نمايش مي‌دهد که موجب مي‌شود چشم‌ها راحت‌تر بوده، مصرف انرژي تا هشتاد درصد کاهش يابد و تصوير زير نور مستقيم خورشيد يا هر منبع نوري ديگر به وضوح ديده شود. شکل 2 نمونه‌اي از اين نوع نمايشگر را نشان مي‌دهد.

راهنماي اصطلاح‌هاي رايج در تبلت‌ها (1)
شكل 2- نمايشگرهاي Pixel Qi كه مي‌توانند به‌جاي نور پس‌زمينه از نور محيط استفاده كنند.
 

Gorilla Glass: در ساخت درصد بالايي از نسل جديد تجهيزات همراه به خصوص نمايشگرهاي لمسي استفاده شده است. اين لايه شيشه‌اي که روي نمايشگر قرار مي‌گيرد با وجود ضخامت بسيار کم، از استحکام بالايي برخوردار بوده و در برابر خط و خراش و ضربه و حتي گاهي در برابر سقوط از ارتفاع مقاوم است.
Oleophobic Coating: لايه‌اي است که روي نمايشگرهاي لمسي خازني برخي از دستگاه‌ها قرار داده مي‌شود. اين لايه به منظور دفع چربي و جلوگيري از جذب شدن اثر انگشت روي نمايشگر قرار داده مي‌شود.

اندازه و استاندارد نمايش
 

در استاندارد نمايش موارد مختلفي از جمله تفکيک‌پذيري، نسبت ابعاد تصوير، عمق رنگ و تناوب بازسازي تصوير مطرح مي‌شود:
Resolution يا تفکيک‌پذيري: به تعداد پيکسل‌هاي قابل نمايش در طول و عرض نمايشگر گفته مي‌شود. هرچه اين تعداد در نمايشگري با اندازه مشخص بيشتر باشد، به اين معنا است که تعداد پيکسل‌ها در واحد سطح بيشتر بوده و کيفيت تصوير به کيفيت مطلوب نزديک‌تر خواهد بود.
Aspect Ratio يا نسبت ابعاد تصوير: به نسبت بعد بلندتر (عرض) به بعد کوتاه‌تر (ارتفاع) تصوير گفته مي‌شود که بيانگر ميزان عريضي تصوير است. مثلاً نمايشگر بسياري از لپ‌تاپ‌هاي امروزي نسبت 16:9دارند که به آن‌ها در اصطلاح نمايشگرهاي عريض يا Wide گفته مي‌شود که ممکن است تفکيک‌پذيري تصوير آن 270×1280، 1080×1920 پيكسل يا اندازه‌هاي ديگر باشد.
Refresh Rate يا نرخ بازسازي تصوير: به تعداد دفعاتي که يک تصوير در طول مدت يک ثانيه در يک نمايشگر بازسازي مي‌شود، گفته مي‌شود. اين ميزان با توجه به فناوري ساخت نمايشگرها متفاوت است که پيش‌تر نيز به آن اشاره شد.
Color Depth يا عمق رنگ: به تعداد بيت‌هايي گفته مي‌شود که براي توصيف رنگ يک پيکسل استفاده مي‌شود که در کنار موارد ياد شده در استاندارد نمايش تصوير مطرح مي‌شود.برخي از موارد ياد شده با نام‌هاي مرسومي که به تبعيت از نام‌گذاري IBM براي نمايشگرها تعيين شده است، در شکل 3 نشان داده شده‌اند. مي‌توان گفت که هر‌يک از اين نام‌ها به تنهايي گوياي تفکيک‌پذيري، نسبت ابعاد تصوير و در اغلب موارد عمق رنگ نمايشگر مربوط به خود هستند.

راهنماي اصطلاح‌هاي رايج در تبلت‌ها (1)
شكل 3- ابعاد و تفكيك‌پذيري صفحات نمايش مختلف بر مبناي طبقه‌بندي IBM
 

فناوري لمسي
 

فناوري‌هاي لمسي يا (Touch Screen)، ويژگي جدانشدني تبلت‌ها هستند و بسياري از کاربرد‌هاي آن‌ها بر‌اساس اين قابليت تعريف مي‌شوند. اين فناوري به شکل‌هاي گوناگون پياده‌سازي مي‌شود که در تبلت‌ها عموماً از دو شکل پياده‌سازي مقاومتي (Resistive) و خازني (Capacitive) استفاده شده است. هريک از اين پياده‌سازي‌ها نقاط ضعف و قوت و ويژگي‌هاي خاص خود را دارد. البته، ممکن است در محصولات آتي شرکت‌ها، شاهد به‌کارگيري انواع ديگري از فناوري‌هاي لمسي نيز باشيم.Resistive: اين فناوري مبتني بر فشار موضعي است. براي کار با اين نوع نمايشگرها به قلمي موسوم به Stylus نياز است که گاهي به جاي قلم از فشار ناخن يا اشياي ديگر استفاده مي‌شود. اما از آنجا که دقت قلم بيشتر از لمس دست است، افرادي که ويژگي لمسي را براي انجام امور دقيق و حساس مي‌خواهند معمولاً اين نوع نمايشگرها را انتخاب مي‌کنند. کاربرد اين فناوري رفته رفته در حال کم‌رنگ شدن است و پيش‌بيني مي‌شود که در آينده جاي خود را به فناوري‌هاي جايگزين بدهد.
Capacitive: فناوري‌اي که امکان ارتباط انسان با دستگاه را از طريق لمس نمايشگر با انگشتان دست فراهم مي‌آورد، فناوري لمسي خازني است که بر پايه ويژگي هدايت‌گري و خازني انگشتان دست طراحي شده است. اين نوع نمايشگرها براي امور روزمره و تعامل معمولي با سيستم و کارهاي غيردقيق مناسب است. البته، قلم‌هاي مخصوصي نيز به طور غيررسمي براي نمايشگرهاي خازني طراحي شده که نوک آن‌ها خاصيت لازم را براي کار با اين نمايشگرها دارد.
Multi-touch: فناوري چندلمسي يا Multi-touch امکاني است که با استفاده از آن نمايشگر قادر به تشخيص همزمان لمس بيش از يک نقطه از تصوير بوده و مي‌تواند بر‌اساس تمام آن ورودي‌ها تصميم‌گيري کند. اين قابليت در تجهيزات همراه و تبلت‌ها تحولي ايجاد كرده که موجب مي‌شود تعامل با دستگاه راحت‌تر شده و نرم‌افزارها با تعريف‌هاي مختلف از لمس نمايشگر بتوانند سريع‌تر و کاربرپسندتر با کاربران ارتباط برقرار کنند. اين خصوصيت معمولاً براي نمايشگرهاي لمسي خازني پياده‌سازي مي‌شود. اما مي‌توان اين ويژگي را براي انواع مقاومتي نيز پياده‌سازي کرد که البته شايد چندان کاربردي نباشد و البته يکي از دلايل کم‌رنگ شدن نمايشگرهاي مقاومتي نيز همين امر است.
Infrared: فناوري‌هاي لمسي مقاومتي و خازني تنها به شيوه لمس مختص خود (مقاومتي به فشار و خازني به اثر القاي الكتريكي انگشت) پاسخ مي‌دهند. اما فناوري لمسي مادون قرمز (Infrared)، به دليل نوع طراحي آن، هم با لمس انگشتان و هم قلم مخصوص نمايشگرهاي مقاومتي کار مي‌کند. البته، توجه داشته باشيد که اين فناوري هنوز در تبلت‌ها (حداقل در مواردي که در اين ويژه‌نامه به آن‌ها پرداخته‌ايم) به کار گرفته نشده و نبايد آن را با حسگر مادون قرمز موجود در برخي تبلت‌ها که يک واسط تبادل اطلاعات است، اشتباه گرفت

منبع:ماهنامه شبکه
ارسال توسط کاربر محترم سايت : hasantaleb
Add Comments
Name:
Email:
User Comments:
SecurityCode: Captcha ImageChange Image